خانه / نقد فیلم / حراج (۱۳۹۲)

حراج (۱۳۹۲)

حراج (۱۳۹۲) (۱)

نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده: حسین شهابی (۲)
ژانر: درام / اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

 زنان، له یا علیه هم؟ 

وقتی حراج را می‌بینید، نیازی ندارید به دانستن نام بازیگرانش و کارنامه و پیشینه‌ی حرفه‌ای آنان، چون بلافاصله با فضایی که فیلم در بستر آن رخ می‌دهد، لحن فیلم‌نامه و بازی‌های دقیق و حساب شده‌ی بازیگران، حضور پررنگ ِ هنر ششم را در می‌یابید؛ تا آن‌جا که هم می‌شود فیلم‌نامه‌ی حراج را به‌صورت نمایش‌نامه درآورد و بر روی صحنه برد و هم اگر بعضی نماهای بیرونی در فیلم به کار نمی‌رفت، حراج، شبیه یک تله‌تئاتر بود و حالا تلفیقی‌ست از تله‌تئاتر و تله‌فیلم و نه یک فیلم سینمایی؛ اما آن‌چه که این فیلم را متمایز می‌کند، نه الزاما سوژه‌ی تأمل‌برانگیزش، بلکه آرامشی‌ست که فروغ (فریبا خادمی)، زنی که متحمل بیشترین خسران در زندگی زناشویی‌اش شده و می‌شود، در بین ِ هیاهوی داستان، به مخاطب القا می‌کند.

حراج
حراج

فروغ هنرمند است و حساس. او با این‌که آزار دیده؛ ولی عاقلانه، محکم و استوار به آن‌چه که به آن باور قلبی دارد عمل می‌کند. او نفع و ضرر شخصی‌اش را در اولویت نمی‌گذارد و در همه حال انسانیت و وجدان را در نظر می‌گیرد، درست بر خلاف دو کاراکتر دیگر زن قصه یعنی نسرین (نسیم ادبی) و همسر دوم مشکات، ساغر (مهسا آبیز). نسرین بی‌فکر و احساسی‌ست و سعی دارد انتقام ِ آشفتگی زندگی خودش را از ساغر بگیرد و ساغر  هم به هیچ چیز جز پول و با بیانی درست‌تر، نجات زندگی خود و فرزندش، آن هم به هر قیمتی، نمی‌اندیشد.

ممکن است بسیاری از زنان با دیدن این فیلم، در برابر کاراکتر ِ فروغ جبهه بگیرند و او را متهم به از خودگذشتگی ِ بیش از حد کنند و شاید هم کمی رادیکال‌تر، او را بی‌فکر، عاشقی کور و وابسته به مرد بخوانند ـ کما این‌که همین اتفاق افتاده است. ـ اما آیا این کاراکتر، واقعا چنین ذلیل است؟ پاسخ آن برمی‌گردد به دیدگاه هر فرد، که فیلم‌ساز هم یکی از آن‌هاست.

دغدغه‌‌های حسین شهابی، کاملا در فیلم‌هایش نمود پیدا می‌کنند: حفظ کانون خانواده. او به شدت از ویرانی زندگی‌های زناشویی هراس دارد و با آثارش سعی دارد مخاطبش را متوجه این مسئله و عواقب آن کند. فارغ از این‌که بیننده سناریوها و فیلم‌های شهابی را دوست داشته باشد یا نه، دیالوگ‌نویسی روان و بازی گرفتن بسیار خوب او از بازیگران فیلم‌هایش را نمی‌توان کتمان کرد و شهابی با همین دو خصیصه، خیلی راحت پرسوناژهایش را باورپذیر می‌کند، درست مانند فروغ. شهابی داستانش را بر اساس عکس‌العمل‌های سه زن قصه بنا کرده. کشمکشی که آنان در این مثلث ِ زنانه، در برخورد با مشکلی واحد از خود بروز می‌دهند، بر رفتار دیگری اثر می‌گذارد و درام را در مسیری درست پیش می‌برد.

نگارنده که خود زن است، می‌تواند کاراکتر فروغ را درک کند. فروغ می‌داند درست کردن و نگه داشتن چقدر سخت است و ویران کردن چه سهل. او هم مانند مشکات بلد است بزند زیر یک زندگی ِ بیست ساله و در چشم برهم‌زدنی نابودش سازد؛ ولی زنی که سال‌ها برای یک نمایشگاه ِ نقاشی زحمت کشیده و تابلوهایی را خلق کرده که چون فرزندش عاشق آن‌هاست، قدر حفظ کردن و محافظت کردن از زندگی‌اش را می‌داند و بنابراین،‌ چوب حراج می‌زند به فرعیات زندگی که شامل تیر و تخته است؛ اما جبر و فشار ساغر تا جایی پیش می‌رود که فروغ هنرش را هم به نازل‌ترین قیمت می‌فروشد تا پای‌مردی‌اش را به همه و البته به خودش، ثابت کند.

حراج
حراج

فروغ نه ابله است و نه وابسته به مردش، اتفاقا او نشان داده که این مشکات است که در سختی‌ها منفعل است و وابسته به او. فروغ در کنار عاشق بودن، نمی‌خواهد مانند نسرین، عجولانه و خام تصمیم بگیرد و از طرفی برای ساغر که خیال می‌کند باهوش است و زرنگ و در حال ِ گرفتن حقش از زندگی، اگر مادری نکند، دلسوزانه خواهری می‌کند تا راه ِ اشتباه مشکات، نسرین و ساغر را نرود. فروغ زنی آبرودار و محترم است و خودش حاضر نیست تیشه به دست بگیرد و باقی مانده‌ی ریشه‌ی زندگی‌اش را بزند و از این جهت، بسیاری از زنان با او همزاد پنداری می‌کنند؛ با زنی که علیه هیچ‌کس نیست و مدام سعی در مدیریت درست شرایط و احساسات خود دارد.

فیلم‌نامه آرام آرام و حساب‌شده اوج می‌گیرد و مرتبا شرایط حاد و حادتر می‌شود تا جایی که به نظر می‌رسد با دوستی خاله خرسی نسرین و یک‌دندگی و لجبازی ِ ساغر، هیچ چاره‌ای برای مشکل فروغ جسته نخواهد شد و او بالاخره تسلیم می‌شود؛ تصمیم نهایی ِ فروغ در خانه‌ی خالی و نمای پایانی که او و یکی از تابلوهایش را در برمی‌گیرد، حکایت از پای‌بندی ِ او به اصولش دارد درحالی‌که باامید و اتکا به خویشتن، زندگی‌اش را از نو خواهد ساخت.

حراج فیلمی‌ست متکی بر داستان سر راستش و بازیگرهایش بدون کوچک‌ترین ریسک در تصویربرداری و تدوین. فیلمی درباره‌ی مهریه و طلاق و خیانت و وفاداری که بدون جانب‌داری و جبهه‌گیری، تنها قصه‌اش را تعریف می‌کند و بار احساسی شدیدی را به مخاطبش منتقل.

حراج، مسلما فیلمی تمام و کمال و بی‌نقص نیست؛ اما این داستان زنانه با قهرمانانی که همواره ضعیف خوانده شده و می‌شوند، همان‌طور ساده و بی‌تکلف، راهش را به درون ذهن ِ بیننده باز می‌کند و بلند و رسا، پای‌بندی به ارزش‌های خانواده را فریاد می‌زند.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «حراج» اینجا کلیک کنید.

۲) برای مطالعه‌ی یادداشتی در مورد فیلم «آزاد به قید شرط» ساخته‌ی دیگری از حسین شهابی در همین سایت، اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *