خانه / نقد فیلم / هفت معکوس (۱۳۹۴)

هفت معکوس (۱۳۹۴)

هفت معکوس (۱۳۹۴)

کارگردان: مهدی خسروی
نویسنده: مهدی علی میرزایی
تهیه‌کننده: علی عطشانی
ژانر: اجتماعی / مرموز
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

 طمع آدمیزاد 

فیلم هفت معکوس یک فیلم سورئالیستی‌ست که خوبی‌هایش بیشتر از نقص‌هایش است و یک طورهایی در سینمای ما، آوانگارد به شمار می‌آید. فیلم هم تقدیر و هم انتخاب را به چالش می‌کشد و تا نیمه‌ی راه مانند فیلم ممنتو (۱) از آخر به اول تعریف می‌شود. البته که سال پیش فیلم بارکد (۲) ساخته‌ی مصطفی کیایی هم تا میانه‌های راه از آخر به اول روایت شد؛ ولی بی شک هنوز هیچ فیلمی در سینمای جهان به موفقیت ممنتو در روایت آخر به اول و حفظ ساختار منسجم در این نوع از روایت، نرسیده است.

شهروز (جواد عزتی) موزیسین و خواننده‌ی با استعدادی‌ست که از پدرش گرفته تا بقیه، همه همیشه به او گفته‌اند چه کند و چه نکند. او نه تنها نتوانسته بود طی پنج سال شرایط مالی‌اش را برای شروع زندگی با آرزو (نیوشا ضیغمی) مناسب کند، بلکه طی سالیان هم به مقام و مرتبه‌ای در زمینه‌ی کاری مورد علاقه‌اش دست نیافته و فقط با استفاده از فوتوشاپ عکس خودش را کنار بزرگان موسیقی جهان گذاشته است. آرزو که از او ناامید شده بوده، با مرد دیگری ازدواج کرده و شهروز به خاطر غم نبود او، به مواد مخدر اعتیاد شدید پیدا می‌کند. حالا که شوهر آرزو مرده، او دوباره به سراغ شهروز آمده تا شاید بتوانند زندگی جدیدی را با هم شروع کنند.

هفت معکوس
هفت معکوس

شهروز به تازگی مواد مخدر را کنار گذاشته و از زندان آزاد شده است و چون برای ضبط و بیرون دادن آلبوم موسیقی‌اش نیاز به پول دارد در مراسم‌ ختم، مداحی و نوحه‌خوانی می‌کند تا درآمدی کسب کند. خب، انگار شهروز نمی‌داند از طریق مداحی عزیزانی هستند که درآمدهای میلیونی دارند. درآمدی آن‌قدر زیاد که حتی فکر خواننده شدن را از سرشان بیرون می‌کنند؛ اما خب انگار این جوان خام، از این کارها بلد نیست و زیادی ایده‌‌آل‌گراست، به هر روی.

شهروز به مداحی بسنده نکرده و وارد بک ماجرای دزدی شده. ماجرایی که جانش را تهدید می‌کند و دست‌شویی می‌شود راه نجاتش! خب، به هر حال هر کسی سبک خاصی برای داستان‌پردازی دارد.

آقای عزتی بسیار خوب نقش‌شان را ایفا می‌کنند. بی‌ثباتی، تشویش، ناراحتی، وحشت و… را خیلی خوب به بیننده منتقل می‌کنند و البته دوربین و فیلم‌برداری هم به کمک‌شان آمده و در انتقال این احساسات و احوالات کمک شایانی به ایشان و فیلم کرده است. فیلم هفت معکوس  به سمت یک نئونوآر حرکت می‌کند؛ ولی در این راه توفیق زیادی نمی‌یابد.

متاسفانه بقیه کاراکترها، به تیپ می‌رسند. حسام نواب صفوی و کامران تفتی و مهران رجبی که یک طورهایی مرتب خودشان را تکرار می‌کنند و هر سه تیپ هستند. جدا از این‌که آقای علومی (مهران رجبی) غیر از گنده لات بودن، پیشگو هم هست و نیروهای فرازمینی دارد یا حداقل این آن چیزی‌ست که مخاطب می‌بیند. سبک فیلم سورئال است، پس موقعیت علومی را هم به عنوان داشمند و پیشگو و هم یک زندانی می‌پذیریم، همان‌طور که فرصت دوباره داده شده به شهروز را می‌پذیریم.

خانم ضیغمی در دو کاراکتر ایفای نقش می‌کنند. آرزو، نامزد قبلی شهروز و فتانه نامزد فعلی او. خب، تیپ بودن هر دو پرسوناژ به کنار، بازی ایشان بسیار ضعیف است. چه تفاوتی بین این دو کاراکتر که یکی مثلا باکلاس و آدم حسابی‌ست و دیگری تازه به دوران رسیده، جز گریم و اغراق در پوشش و ظاهر و متعلقات‌شان وجود دارد؟ عملا هیچ! بازی در نیآمده و بیشتر به لوس‌بازی رسیده است.

روایت داستان جذاب است و تا آخر مخاطب را درگیر می‌کند. گره‌ها دانه دانه و خیلی خوب باز می‌شوند و بیننده را برای کشف اصل ماجرا ترغیب می‌کنند. داستان تم مرموز را خوب حفظ می‌کند. کمتر صحنه و سکانسی در فیلم است که می‌توان آن‌ها را حذف کرد و به اصل داستان لطمه نزد. خوبی این فیلم همین است. اکثر نماها، صحنه‌ها و سکانس‌ها، داستان را پیش می‌برند و اضافات خیلی در فیلم جایی ندارد. فیلم‌نامه تا حدود زیادی موفق است و توانسته مسئله جبر و اختیار آدمی را به چالش بکشد و حرف از طمع انسان بزند، پس می‌توان از لحاظ روان‌شناحتی هم به فیلم هفت معکوس پرداخت.

این‌که حتی اگر به آدمی که به قهقرا و جهنم پا می‌گذارد خداوند منان یا هر نیروی دیگری در جهان، فرصتی دوباره بدهد، بعید است انسان با دیدن و تجربه کردن و نصیحت، از گناهان خود بازگردد و راه درست را در پیش گیرد. مانع  خود ِ انسان است. غرور، حرص و طمع اوست.

در فیلم از ناامیدی با نام گناه یاد می‌شود، دقیقا کاری که رئیس زندان با زندانیان می‌کند. آن‌ها را با نوحه و غم و عزاداری ناامید نگه می‌دارد. غذا خوردن او و معاونانش هم منزجر کننده است و می‌توان دریافت که فیلم اعتراضی هم به شرایط نامطلوب و غم‌زده‌ی اجتماع‌مان دارد.

فیلم هفت معکوس من حیث المجموع فیلمی‌ست که نقاط قوتش باتفاوتی اندک به نقاط ضعفش می‌چربد و به همه‌ی ما یادآوری می‌کند که هم در زندگی باید خودمان باشیم خودمان را باور کنیم و هم قدر این فرصت یک باره‌ی حیات را خیلی خوب بدانیم.

پی‌نوشت:

۱) ممنتو (۲۰۰۰) فیلمی نئو نوآر و روانشناسانه به کارگردانی کریستوفر نولان است و شامل سکانس‌های سیاه و سفید.

۲) بارکد (۱۳۹۴) فیلمی کمدی – اجتماعی به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مصطفی کیایی است.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

یک نظر

  1. خیلی فیلم آموزنده و خوبی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *