خانه / نقد فیلم / لاک قرمز (۱۳۹۴)

لاک قرمز (۱۳۹۴)

لاک قرمز (۱۳۹۴)

کارگردان: جمال سید حاتمی
نویسنده: امیر عبدی
تهیه‌کننده: کامران مجیدی
ژانر: درام / اجتماعی / ملودرام
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

اَ، غایب، اِ غایب، اُ حاضر 

فیلم لاک قرمز، داستان تحول و حرکت یک دختر مهربان و پاک از نوجوانی به بزرگ‌سالی‌ست. داستان غم‌انگیز مردم کشورمان است که این روزها سخت‌تر از هر زمان دیگری با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند.

اَکرم (پردیس احمدیه) از آرزوهایش برای زندگی می‌گوید. لاک قرمز دخترانه می‌زند و با دوستش شاد است. به خانه که می‌رود، خیلی سریع متوجه وضعیت نابه‌سامان خانواده‌اش می‌شویم. خانه‌ای استیجاری، پدری معتاد به‌نام اَرسلان (بهنام تشکر) که برای هنرش بیشتر از خانواده‌اش ارزش قائل است،‌ اَعظم (پانته‌آ پناهی‌ها)، مادری که برای خرج یومیه‌ی خانه و فرزندانش، اکرم، برادر کوچکش اِسماعیل و خواهر کوچک‌ترش اِلهام، می‌خواهد به خانه‌ای اعیانی برای کارگری برود و پدر مخالفت می‌کند و در نهایت درگیری پدر و مادر خانواده. متاسفانه فقر فرهنگ و فقر مالی خیلی اوقات با هم گره خورده‌اند. این را تعداد فرزندان خانواده‌ی اکرم به ما می‌گوید.

لاک قرمز
لاک قرمز

پدر نجار است؛ اما به‌جای وسایل کاربردی، عروسک‌های بی‌نهایت زمختی می‌سازد و انتظار دارد مردم هم آن‌ها را خریداری کنند. عروسک‌سازی پدر در فیلم لاک قرمز، یادآور فیلم سینمایی “عروسک‌ساز” با بازی “جین فوندا”ست. با تمام این اوصاف، وقتی پدر و مادر دعوا نمی‌کنند، زندگی خوب و آرام است. آرامش فیلم دوام چندانی ندارد و با مرگ پدر نقطه‌ی عطف اول رقم می‌خورد. انگار لاک قرمز برای اکرم آمد نداشت.

بعد از مرگ ارسلان همه چیز بیشتر به هم می‌ریزد. روزی عزیزی می‌گفت: “بعضی‌ها بود و نبودشان دردسر است”، حالا بود و نبود ارسلان هم برای خانواده‌اش دردسر شده‌است. سلسله‌ی بدبختی‌ها از راه می‌رسند. صاحب‌خانه منزل‌اش و هشت میلیون پول پیش خانه را می‌خواهد. پولی که ارسلان قبل از مرگش از او گرفته بوده تا کار کند! اعظم باید خانه را خالی کند و همراه اسماعیل و الهام به خانه اعیانی برود و اکرم را هم می‌خواهد به اراک، نزد خاله‌اش بفرستد. اکرم نمی‌خواهد به اراک برود، می‌داند رفتنش به اراک همانا و عروس پسرخاله شدنش همانا. اکرم از ترمینال فرار می‌کند.

شب که اعظم به خانه باز می‌گردد و اکرم را آنجا می‌بیند، هم از حضور و سلامت دخترش شاد می‌شود و هم از نرفتن او به اراک ناراحت. اعظم عروسک‌ها را می‌شکند، حرصش را سر آن‌ها خالی می‌کند و از حال می‌رود. حالا که باز هم باردار است،‌ کار در خانه اعیانی منتفی می‌شود. اعظم کاملا خودش را باخته و اُمیدش ناامید شده؛ اکرم اما امیدوار است. می‌خواهد همه عروسک‌ها را بفروشد و پول پیش خانه را به صاحب‌خانه پس بدهد. اکرم، امید یک نوجوان که تازه با مشکلات زندگی روبه‌رو شده را دارد.

درس و مدرسه دیگر اهمیتی ندارد، اکرم حالا در کلاس درس زندگی‌ست. در یک اتوبوس‌ست تا اولین روز کار را تجربه کند. بازی خانم احمدیه در این سکانس قابل تحسین است. شرم و عدم اطمینان او از کاری که می‌خواهد انجام دهد. صدایی که در نمی‌آید و استرس زیادش که با نگاه تهدیدآمیز مرد فروشنده‌ی داخل اتوبوس تشدید می‌شود. اکرم ناخواسته به حریمی تجاوز کرده‌است.

متاسفانه چندی‌ست که با بروز مشکلات اقتصادی، دست‌فروشی هم در بین مردم رونقی یافته و شهرداری هم با قرار دادن مامورانش در جلوی مردم مستاصل، صورت مسئله را پاک می‌کند. حمله ماموران شهرداری به دست‌فروشان و رعب و وحشتی که ایجاد می‌کنند، به‌خوبی در فیلم لاک قرمز تصویر شده‌است. جایی که در ناامیدی مطلق، اکرم عروسکی می‌فروشد و شاد می‌شود، شادی‌ای که دیری نپایید.

اعتیاد پدر و سقط جنین مادر، گریبان اکرم را می‌گیرد. پدری که در عروسک‌ها تریاک مخفی می‌کرد، مادری که تاب و تحمل این همه مصیبت را نداشت و حالت روانی که به او دست داده یادآور شخصیت “اینس” با بازی “ناتالی پورتمن” در فیلم “اشباح گویا”ست،‌ خواهر برادری که به بهزیستی تحویل شده‌اند، عمویی که هشت‌اش گروی نه‌اش است و نمی‌تواند از بچه‌های برادرش مراقبت کند و خاله‌ای که سیاست را بر عاطفه ترجیح می‌دهد. در برابر تمام این‌ها، اکرم دختری‌ست که سعی دارد با صبر و امید، مشکلاتش را یکی یکی حل کند و حضانت خواهر و برادرش را از دولت بگیرد.

اکرم تصمیمی می گیرد، ظاهر زمخت عروسک ها را با موی خودش و لباس عروس تلطیف می‌کند. لاک قرمز به دست و دهان عروسک‌ها می‌زند. اکرم دیدگاهش را تغییر می‌دهد. بچه‌ای که در ابتدای فیلم از رویای عروس شدنش می‌گوید و در آخر داستان، مادر عروسک‌های زمخت قصه می‌شود.

زمان‌بندی فیلم لاک قرمز درباره عروسی دختر همسایه کمی مشکل‌دار است. از مدت‌ها قبل دم خانه‌ی عروس و کوچه را چراغانی می‌کنند؛ ولی عروسی خیلی بعدتر برگزار می‌شود.
زمانی که اکرم به دیدن مادرش می‌رود، از در ساختمان که وارد می‌شود، روبه‌رویش مادرش را حاضر در اتاقک شیشه‌ای می‌بیند! کدام آسایشگاه روانی چنین ساختاری دارد؟ اما دور از ذهن‌ترین و غیرقابل باورترین قسمت داستان، رفتار مددکار و قاضی‌ست. اکرم یک دختر شانزده ساله است بدون پدر و مادر و حامی‌ای قابل اطمینان. چطور ممکن است بهزیستی اجازه دهد دختری در این سن، شب‌ها را در خیابان صبح کند و قاضی به چنین بچه‌ای حکم رشد دهد؟ که اگر سیستم مددکاری، بهزیستی و قضایی کشور سابقه‌ی چنین رفتار و حکمی را داشته باشد، نیازمند رسیدگی جدی و سریع است.

فضای سیاه داستان به‌خوبی روایت شده و مایه‌های طنزی که در فیلم وجود دارد، گاهی این فضا را عوض می‌کند. به‌غیر از یکی دو لغزش قابل اغماض، روایت داستان از دست نویسنده و کارگردان در نرفته و شاهد یک فیلم رئال-ملودرام، یکدست و منسجم هستیم. جیغ و گریه و خودزنی در فیلم راه داده نشده و نوجوان فیلم به‌مانند مادرش منفعل نیست که این عدم انفعال و عمل‌گرایی، یکی از صفات خوب نسل جدیدست. تصویربرداری، صداگذاری و تدوین خوب هم بر انسجام کار افزوده و فیلمی تاثیرگذار را به مخاطبین ارائه می‌کند. فیلمی که تا مدت‌ها در اذهان باقی خواهد ماند.

بهنام تشکر، نقشی متفاوت نسبت به همیشه‌اش بازی کرده و با این‌که مدت نقش‌آفرینی‌اش کم است؛ ولی بازی بسیار خوب و موثری را ارائه داده‌است. پانته‌آ پناهی‌ها هم که این روزها خود را بهترین بازیگر حال حاضر سینمای ایران معرفی کرده، طبق انتظار بازی زیرپوستی و روانی را از خود به‌جا گذاشته‌است. جدا از این‌ها و بازی خوب مسعود کرامتی عزیز، بار اصلی نقش‌آفرینی را پردیس احمدیه، بازیگر جوان و خوش‌آتیه سینمای ایران بر دوش می‌کشد. باید آفرینی گفت به خانم احمدیه برای بازی پیوسته و فوق‌العاده‌اش در فیلم لاک قرمز.

پایان فیلم، بهتر از این نمی‌توانست باشد. اَرسلان و اَعظم، “اَ”های قصه رفتند، اِلهام و اِسماعیل، “اِ”های قصه، زندگی جدیدی را آغاز کردند؛ اما “اُ” بالاخره خودش را به زن کوچک قصه نشان داد و ماندگار شد، اُمید برای همیشه در زندگی اکرم جاری ماند.

فیلم لاک قرمز فیلمی از واقعیت‌های اجتماعی این روزهای کشورمان است و هنر تمامی عوامل فیلم، نشان‌دهنده خودکفایی هنرمندان ایران در ذکر مصیبت، بیش از هر زمان دیگری ست.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *