خانه / نقد فیلم / عادت نمی‌کنیم (۱۳۹۴)

عادت نمی‌کنیم (۱۳۹۴)

عادت نمی‌کنیم (۱۳۹۴)

کارگردان: ابراهیم ابراهیمیان
نویسنده: ابراهیم ابراهیمیان / سارا سلطانی
تهیه‌کننده: پیمان جعفری / شهرام اخلاص‌پور 
ژانر: اجتماعی / دراممرموز
محصول: ایران
مدت: ۱۰۵ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

پچ‌پچ‌های آبروبر، حرف‌های خانه‌مان برانداز

عادت نمی‌کنیم، یا به‌قول پوسترش آااادت نمی‌کنیم!، یک درام اجتماعی‌ست به سبک ساخته‌های اصغر فرهادی که به نقطه‌ی عطف اول نرسیده، بیننده را به یاد فیلم چهارشنبه‌سوری می‌اندازد و انتخاب «هدیه تهرانی» برای نقش سیما، بر این یادآوری تاکید می‌کند؛ البته که بازی تهرانی در این فیلم فاصله‌ی زیادی با بازی بی‌نقصش در فیلم چهارشنبه‌سوری دارد، به هر حال، با این پیش‌فرض نقد را بخوانید که عادت نمی‌کنیم، یک درام اجتماعی و خانوادگی‌ست به تقلید فیلم‌های فرهادی.

عادت نمی‌کنیم
عادت نمی‌کنیم

فیلم با دعوا و تنش آغاز می‌شود و با سکوتی تلخ پایان می‌پذیرد.

سوظن مهتاب (ساره بیات) به رابطه‌ای فراتر از رابطه درسی و کاری بین همسرش احمدرضا (محمدرضا فروتن) که استاد دانشگاه است و دانشجوی‌اش فرنوش (حدیث میرامینی)، دردسرهایی را برای هر سه‌ی آن‌ها ایجاد می‌کند و این میان پای زوجِ سیما (هدیه تهرانی) و منصور (حمیدرضا آذرنگ) که از دوستان خانوادگی‌شان هستند نیز، به این ماجرا کشیده می‌شود. زمانی که ممکن است شک به خیانت در ذهن مهتاب کم‌کم رنگ ببازد و رابطه‌اش با احمدرضا بهتر و درنهایت درست شود،‌ فرنوش می‌میرد و مهتاب با اتهامِ سنگینی مواجه می‌شود و همگی درصدد کمک به مهتاب برمی‌آیند؛ به جز همسرش.

نقش احمدرضا با بازی محمدرضا فروتن، نقش منفعلی‌ست و این انفعال بیش از حد است. حتی اگر مهتاب و احمدرضا در گذشته مشکلاتی جدی داشته‌اند که از درد و دل‌های زنانه بین مهتاب و سیما استنباط می‌شود، باز هم این منفعل بودن برای مردی که آبرو و آینده‌ی کاری و زندگی خصوص‌اش در خطر جدی فروپاشی‌ست،‌ چه توجیهی دارد؟ هیچ!

چرا احمدرضا سکوت می‌کند؟ آیا واقعا مهتاب را مقصر مرگ فرنوش می‌داند؟ یا که حق با مهتاب است و رابطه‌ای پنهانی بین استاد و دانشجو در میان بوده است؟ آیا این سکوت، نشانه حس گناه در احمدرضاست؟ خب، مشخص نیست و فیلم‌ساز هم در آخر پاسخی به این همه سوال نمی‌دهد، در حقیقت از ابتدا شخصیت منفعلی خلق کرده که در آخر توانایی جمع و جور کردنش را ندارد. شخصیت احمدرضا آنقدر سکوت می‌کند و با شکیبایی غریبی منتظر می‌ماند که ممکن است مخاطب به خودش بگوید داستان که این‌قدر ساده نمی‌شود و احتمالا احمدرضا مقصر نیست اگر هم هست، ماجرا به این سادگی نیست و شاید تمیز کردن گاه‌وبی‌گاه شیشه اتومبیل و بردن ماشین به کارواش، تاکیدی بر این بی‌گناهی‌ باشد؛ ولی در آخر او پاسخ سوالاتش را نمی‌گیرد و پی می‌برد اصل ماجرا هیچ دخلی به این همه انفعالِ بی‌جهت کاراکتر احمدرضا نداشته.

عادت نمی‌کنیم
عادت نمی‌کنیم

فیلم بر شبکه‌ای از حرف‌ها استوار است. از حرف‌های آشکار گرفته تا پچ‌پچ‌هایی که بعضن آبروبر و خانه‌مان براندازند. حتا وقتی شخصیت‌ها، خودمانی با هم حرف می‌زنند،‌ به هم سفارش می‌کنند که فلانی نفهمد و نداند که چه گفتیم و این میان حرف‌‌هایی هم از دهان‌شان می‌پرد، که حالا چه به عمد و چه غیر عمد، همه چیز مدام خراب‌تر می‌شود.

کل ماجرا با حرف ترگل (کیمیا حسینی)، فرزند سیما و منصور مبنی بر دیدن احمدرضا و فرنوش با هم آغاز شده است. سیما هم بدون حصول اطمینان از صحت کلام فرزندش، هول و دست‌پاچه ماجرا را برای مهتاب نقل می‌کند و قشقرق اصلی راه می‌افتد. سیما که اشتباه کرده و انتظار بیخ پیدا کردن ماجرا را تا این حد نداشته، برای دور نگه‌داشتن ترگل و خانواده‌اش از این قضیه، مدام حرفش را عوض می‌کند و مهتاب را بیشتر به‌هم می‌ریزد. مهتاب که از سیما کینه به دل گرفته، در گره‌گشایی طوری برخورد می‌کند که انگار سیما می‌خواسته به عمد زندگی او و احمدرضا را به هم‌ بریزد و حالا نوبت مهتاب است که انتقام بگیرد. دلگیری‌ای عمیق بین دو دوست که هر دو وسواس دارند. وسواس مهتاب روی احمدرضا به خاطر عشق عمیق‌اش به او و وسواس سیما، زنی تحصیل کرده ولی خانه‌دار روی نظافت منزل‌اش. بخش‌های خاله‌زنکی فیلم نه بد و عجیب، بلکه خوب و متاسفانه به واقعیت جامعه‌ی امروز ما نزدیک است.

منصور، با بازی درخشان حمیدرضا آذرنگ، یک انسان خوش‌رو، آرام، علاقه‌مند به خانواده و دوستانش، فعال و از به‌اصطلاح زرنگ‌های امروزی‌ست که از دور زدن قانون هیچ ابایی ندارد؛ اما در کار و زندگی به مشکل برخورده و برای درست شدن اوضاع نابه‌سامان‌اش، بی‌ثمر، تقلا می‌کند، کسی که بالاخره یک‌جا باید جواب کارهای‌اش را بدهد.

عادت نمی‌کنیم
عادت نمی‌کنیم

 موسیقی فیلم، خوب و به‌جاست و تاثیر مثبتی را روی مخاطب می‌گذارد. انتخاب رنگ آبی برای دیوارها و اثاثیه، نورهای کم و مات، انتخاب روزهای ابری و کم نور، همگی تاکیدی بر روابط سرد و بی‌روح بین شخصیت‌هاست و به نحوی ناامیدی‌شان را هم نشان می‌دهد.

روند فیلم، آرام و به نظر فارغ از پیچیدگی‌ست؛ اما گره‌گشایی خوب صورت می‌گیرد، آنقدر خوب که در سینما می‌شود آواهای حاکی از تعجب برخی از تماشاگران را شنید. تماشاگرانی که حدس نزده‌ بودند که چه اتفاقی افتاده‌، اتفاق و اتفاقاتی که هر روز، یا می‌شنویم و یا جلوی چشم‌مان رخ می‌دهند؛ اما به قول نویسندگان فیلم‌نامه،‌ به آن‌ها عادت نمی‌کنیم، نه به آن‌ها و نه به سرک نکشیدن در زندگی بقیه و  غیبت نکردن و بر هم نزدن خانواده‌ها.

عادت نمی‌کنیم فیلم متوسطی‌ست که نقاط ضعف آن بر روی قوت‌هایش سایه می‌اندازد و نمی‌گذارد این اثر، مهم و ماندگار شود و در یادها بماند.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «عادت نمی‌کنیم» اینجا کلیک کنید.

ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ 

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

2 نظرات

  1. فیلمی روان و خوش ساخت

  2. نقد خوبی بود مرسی که فقط منفی نگاه نکردین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *