خانه / معرفی کتاب / نمایش‌نامه مرگ در پاییز

نمایش‌نامه مرگ در پاییز

نمایش‌نامه مرگ در پاییز
نمایش‌نامه مرگ در پاییز

نام کتاب: نمایش‌نامه مرگ در پاییز

نویسنده: اکبر رادی
انتشارات: نشر قطره

یک داستان کاملا ایرانی که در سه پرده نگاشته شده‌است. نمایش‌نامه مرگ در پاییز هم مانند اکثر آثار اکبر رادی، مربوط به شمال کشورمان و استان گیلان است. فضا سازی بسیار خوب و استفاده از المان‌های خطه گیلان و بهره بردن از صداهای محیطی، همواره در کارهای آقای رادی مشهود بوده و به آن‌ها اصالت بخشیده‌است. برنج، مه، آسمان ابری، سرما، باران و بوران، غذاهای محلی، صدای اردک و از همه پر رنگ‌تر آوای پرنده غمگین که هر بار با خواندنش، یادمان می‌آورد که خبری در راه‌ست؛ خبری شوم..

قلم شیوای زنده‌یاد اکبر رادی و روایت زیرکانه و ظریف داستان به دور از هر غلوی، به چالش کشیدن باورهای خرافی عامه، عدم قبول مسئولیت اعمال و مقصر جلوه دادن همدیگر در هنگام خطا و صبر و استقامت یا تسلیم شدن ِ آدمی در شرایط سخت به‌وجود آمده، از خصوصیات بارز نمایش‌نامه مرگ در پاییز است.

پرده اول، محاق(۱)

کاس آقا از ترس اجباری به رودبار رفته‌است. مشدی نگران و دل‌تنگ پسرش، با مشکلات دخترش ملوک و دامادش میرزا درگیر شده و اسب عزیزش که به تازگی خریده هم بیمارست. مشدی آن‌قدر دل‌نگران اسب هست که تحمل دردهای ملوک بخت‌برگشته را ندارد. سرماست و بوران. آخر ماه‌ست و صدای این مرغ شوم ِ بدخبر هم می‌گوید انگار قرار نیست دوباره آفتاب سر بزند. (آذر ۱۳۴۴)

پرده دوم، مسافران

ماجرای اقدس و میرزا را همه می‌دانند. نقره‌ی کاری به رسوایی ندارد، فکرش درآمد حلال است! چه با همراهی دخترش و چه با انداختن حیوان و مال تباه به بقیه.
از وقتی اسب مرده، مشدی که با او کمی جای خالی کاس آقا را پر کرده بود،‌ در مرز فروپاشی‌ست. یقین یافته که کاس هم مانند اسب او را تنها گذاشته و امیدی به بازگشتش نیست، پس به دنبال شاهزاده‌اش می‌رود، آن هم با جوراب‌هایی که گل خانم برای فرزندش، کاس آقا بافته. این جوراب‌ها حکم گنج را برای مشدی دارند. (مرداد ۴۵)

نمایش‌نامه مرگ در پاییز
نمایش‌نامه مرگ در پاییز

پرده سوم، مرگ در پاییز

آیا می‌رسد روزی که کاس آقا، حال و احوال این روزهای مشدی را بشنود و خبردار شود که با او چه کرده؟ هیهات، شنیدن کی بود مانند دیدن! چه می‌فهمد کاس آقا، که مشدی در هر درخت و رایحه‌ی خوشی او را می‌جوید؟ مشدی می‌داند که چیزی نمانده به رفتن، از آرزوهایش می‌گوید. انگار رنگ حقیقت یافته‌اند رویاهایش، چه خوب که تجربه‌شان کرد.
خوش خبر آمده؛ شاید در خیال مشدی کاس آقا، باز آمده… .(شهریور ۴۵ ـ بازنویسی این تک پرده در بهار ۵۶)

پی‌نوشت:

۱) تاریک ماه / آخر ماه قمری / سه شب آخر ماه قمری / سه شب آخر ماه که در آن روشنی ماه باطل می‌شود. به آخرشدگی ماه / باریک شدگی ماه / کاستن ماه و ابتدای آن از شب پانزدهم باشد و به‌معنی سه روز آخر ماه که در آن ایام ماه ناپدید می‌شود.

این را نیز ببینید

بی‌خود و بی‌جهت

بی‌خود و بی‌جهت

نام کتاب: بی‌خود و بی‌جهت (۱) نویسنده: وودی آلن مترجم: پویا بهاری خرم انتشارات: نشر شورآفرین …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *