فعلا کاری به سریال بسیار بد، شلخته، کولاژ شده، بدون فرم و بیمحتوای “ممنوعه” (۱) ندارم، آن بماند برای آخر متن.
برویم سر وقت قسمت اول سریال “نهنگ آبی” (۲) که در آن با یک مشرقیِ ـ نقش اول فیلمها و سریالهای فریدون جیرانی، همیشه نامخانوادگی مشرقی دارند. ـ دیگر از جیرانی طرفیم:
یک سریال تر و تمیز، با استانداردهای بینالملل (سادهترین گواه بر این ادعا، اینکه هر قسمت سریال با یک نام جداگانه مشخص شده؛ مثل قسمت اول: اعتراف؛ و تیتراژ گیرای اولیه) که خط داستانی خوبی دارد و حرفی برای گفتن. داستانی که از همین ابتدا مشخص است روی ایده، خط سیر، پیشبرد، اتفاقات و کاراکترهایش فکر شده و پسِ هر آنچه که گفته یا دیده میشود، دلیلی وجود دارد و توکلی مثل همیشه، خوب و قابل قبول سناریو را نوشته؛ داستانی که نهتنها دافعه ندارد، بلکه بیننده را برای کشف ماوقع، حریص میکند و او را با آدمهای مرموزی آشنا میسازد که بسیار شبیه به آدمهای امروز جامعه هستند. به همهی اینها باید بازیهای خوبی که جیرانی از بازیگران گرفته را اضافه کرد.
حال، حرف اصلی نگارنده چیست؟
«اثبات شکست سیاستهای چهل ساله در رابطه با زندگی مردم و تعیین خط مشی برای آنها.»
لطفا به این دیالوگ از نهنگ آبی دقت کنید:
“پسر: با عموتون زندگی میکنین؟
دختر: نه الآن یه ساله پیش یکی از دوستامم..
پسر: پسر؟!..”
به همین سادگی، با سه خط کوتاه دیالوگ، خط بطلانی کشیده شد بر روی آنچه که سالها به اسم اصول و ارزشهای اخلاقی موردپسند! (دقیقا موردپسند چه کسی؟ مردم؟) سعی شده بود در جامعه ایران رواج یآبد.
هر دو سریالِ ممنوعه و نهنگ آبی، که بیشک و شبهه مورد تایید وزارت ارشادند، تاکید دارند بر روی روابط آزادانه زن و مرد و سبک زندگیای که دهههاست توسط متولیان امروز کشور، مورد تقبیح قرار گرفته و همواره سعی شده توسط همان متولیان و رسانههای تحت کنترلشان، بر روی حقایقی از آن قبیل، سرپوش گذاشته شود. حیرتا..
حال چه کسانی شدهاند راویان حقیقت جاری در جامعه؟
“هنرمندان”
اینها همان هنرمندانیاند که بعد از تحولات ایران، ممنوعالحیات شده و زمانی حتی سایهی اعدام و حبس و تبعید و خانهنشینی بالای سرشان بود و حالا همانها و شاگردان و دستپرودههای خلفشان، با نشان دادن حقیقتی که در بطن جامعهی امروز ما میگذرد، آگاهانه و لجوجانه و بیپروا، تسخر میزنند و تسویه حساب میکنند با متحجرین دیروز که امروز در کسوت روشنفکری سعی میکنند خود را از عقبهی پر اشتباهشان بَری کنند و افکار نخنما و پوسیدهشان را بر حسب مصلحت، پنهان کرده و خود را همسو با خواست جامعه، علیالخصوص قشر جوان و نوجوان نشان دهند.
این است عاقبت لجاجت با غرایز و نیازهای مسلم انسانی، تا اکنون، سیستم حاکم و متولیان مسخ شدهاش، با مجوز دادن به سریالهایی چنین، چارهای نداشته باشند جز اعتراف به اضمحلال و شکست کامل ایدئولوژیای که سالها برایش جنگیدهاند.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد سریال نمایش خانگی «ممنوعه» اینجا کلیک کنید.
۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد سریال نمایش خانگی «نهنگ آبی» اینجا کلیک کنید.