خانه / نقد فیلم / پایتخت ۶ (۱۳۹۹)

پایتخت ۶ (۱۳۹۹)

پایتخت ۶ (۱۳۹۹) (۱)

کارگردان: سیروس مقدم
نویسنده: آرش عباسی / محسن تنابنده
تهیه‌کننده: الهام غفوری

ژانر: کمدی
محصول: ایران
تعداد: ۱۵ قسمت
مدت هر قسمت: ۶۰ د
قیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان سریال لو برود.”

یک یادداشت

سازمان سینمایی اوج، اوجِ تمامیت‌خواهی‌اش را در پایتخت شش به نمایش گذاشته. حالا دیگر متولیان این سازمان لزومی نمی‌بینند به‌سان فصل پنجم، کمی خویشتن‌دار باشند، بلکه با اعتماد به نفس غریبی که منابع مالی نامحدود به آن‌ها داده و حاشیه‌‌ی امنیتی که به‌دلیل وابسته بودن‌شان به پایه‌های قدرت حس می‌کنند، ترجیح می‌دهند جدا از سرمایه‌گذاریِ سریالی محبوب و پربیننده، آشکارا از یکی از سرگرمی‌های عامه‌ی مردم سوءاستفاده کنند تا مانیفست سازمان‌شان را هم پیش ببرند و هر آن‌چه می‌خواهند را به خورد ملت دهند.

پایتخت ۶
پایتخت ۶

دیگر خبری از نقی که انسانی معمولی و ساده‌دل بود نیست و او در حال تبدیل شدن به هیولایی ریاکار است که حتا اگر هم بخواهد دیگر نمی‌تواند راست بگوید و برای ساده‌ترین امور چون فروش ماشینش، لاف می‌زند و کمالِ هم‌نشینیِ آقای کمالی که تصویری تصنعی و بزک شده از نماینده‌ی مجلس ارائه می‌کند نیز در او اثر ندارد. هما، آن همای سعادت که زنی آوانگارد و همسری استوار و مادری مدیر بود، بدل شده به انسانی سست‌بنیان و حسود که زن‌ستیزانه حرف می‌زند و به زنانِ بیوه نگاه بالا به پایین داره؛ و خب دیگر تکلیف زنان مطلقه هم برای او و امثال او که معتقدند تحصیلات در زمینه‌ی حسادت، به هیچ زنی کمک نکرده، روشن است.
حالا دیگر نه مهاجرت از روستا به کلان شهرِ آلوده‌ و شلوغِ تهران مهم است، نه طنز موقعیت و نه شیطنت‌ها و شیرین‌زبانی‌های ارسطو؛ مهم این بوده و هست که با هزار ترفند گفته شود زنان در زنده‌گی تحت هر شرایطی باید به پای شوهر و فرزند بسوزند و بسازند، نباید در مسابقات ورزشی چون مسابقات کشتی که لابد از نظر اوجیان بی‌عفتی‌ست و دست کمی از گناه کبیره‌ی بیوه‌گی و مطلقه‌گی ندارد! شرکت کنند و بهتر است فکر و ذکرشان جز نگه داشتن همسرشان نباشد.
حالا دیگر پایتخت بیش از آن‌که به محسن تنابنده و زنده‌یاد خشایار الوند متعلق باشد، شده مایملک اوج که این رشته را می‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست و حتا یک عروسی ساده که در این روزها می‌توانست برای چند دقیقه‌ای حال دلِ مردم ایران‌زمین را شاد کند از آن‌ها دریغ می‌کنند و واقعن چه نیازی‌ست به شادی؟ که لابد غم برای ایرانیان در این عیدِ کرونایی پسنیده‌ترست و شایسته است آنان پای منبرِ جگرسوز بهبود بنشینند؛ بهبودی که حضور مجددش در سریال جز پر کردن وقت و آتش به دل مخاطب زدن، به هیچ درد دیگری نخورد.

چشم‌اندازی که اوج اصرار دارد از ایرانیان در پایتخت شش نشان دهد، تصویر ملتی جاهل و دروغ‌گو و سوءاستفاده‌گر است که فرزندانی تندخو و بی‌ادب پرورش داده‌اند و نیاز دارند کمالی‌ها آنان را به راهِ راست هدایت کنند؛ اما آن‌چه که نگارنده از این پانزده قسمتِ ناتمام مانده درک کرد، جز ادعاهایی واهی و گوشِ فلک کر کن نیست که همواره در این چند دهه شاهد و شنونده‌اش بوده‌ایم و اکنون ما ملت بیش از هر کس دیگری در حال پس دادن تاوان سوءمدیریت و زن‌ستیزی و مردم‌ستیزی و جهان‌‌ستیزی فاجعه‌آمیز هم‌فکران اوجیان هستیم و حتا اگر هم حق با اوجیان و همان هم‌فکران‌شان باشد، مگر رفتار این مردمِ بد، جز ماحصل زمام‌داری چهل ساله‌ی کشور به دست صاحبان قدرت است؟
کسانی‌که به سهولت، هویت و ملیت مردم کشوری دیگر را زیر سوال می‌برند با این تفکر که “ما” آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسیم، درحالی‌که مشخص نیست این “ما” دقیقن کیست که نهادهای قدرت عادت کرده‌اند همواره از جانب آن‌ “ما” صحبت کنند و تمام ضررها و زیان‌های کلان درون‌مرزی و برون‌مرزی را هم بر گرده‌ی همین “ما” بیفکنند، و همواره آنان را بَلاکِش سازند نه خودشان را.
ای کاش اوج پای‌اش رو از روی خرخره‌ی پایتخت برمی‌داشت و اجازه می‌داد این طنز عامه‌پسند، راه خودش را برود و همان سرگرمی و دل‌خوشی کوچک مردم باقی بماند که اگر جز این باشد که به نظر هست، باید برای همیشه، فاتحه‌ی پایتخت را خواند.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد سریال «پایتخت ۶» اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *