خانه / نقد فیلم / ماه در جنگل (۱۳۹۴)

ماه در جنگل (۱۳۹۴)

ماه در جنگل (۱۳۹۴) (۱)

نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده: سیامک شایقی
ژانر: درام / اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۱۰۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

سوگ‌واران طبیعت 

شاید تصور شود فیلم ماه در جنگل، به‌صورت خاص در رابطه با جنگل‌بانان غیور و دلاور کشورمان ساخته شده؛ اما فیلم بیش از هر چیز مدام در حال لحن عوض کردن است تا جایی که معلوم نیست در حال تماشای یک فیلم مذهبی هستیم یا عاشقانه و یا درامی در مورد حافظان محیط زیست و مصائب‌شان. مفهوم این نیست که تمام اتفاقات و پی‌رنگ‌ها نمی‌توانند با هم در فیلمی اتفاق بیفتند، بلکه باید با دقت در قالب قصه بیایند تا که تمام مدت نه فرم عوض نشود و محتوا را هم از بین ببرد.

محرم آقا جنگل‌بانی‌ست که برای دفاع از محیط زیست و جنگل‌های شمال کشور در سوادکوه، جانش را به خطر انداخته و مرگ را به چشم خود دیده و با آن جنگیده است. او با کسانی جنگیده که مافیای چوب در شمال ایران هستند؛ اما ما از این مافیا چه می‌بینیم؟ یک مشت مرد درشت اندام با عینک آفتابی که کله‌پاچه می‌خورند و گه‌گاه خودی نشان می‌دهند و فقط تیزی‌های‌شان را به نمایش می‌گذارند.

ماه در جنگل
ماه در جنگل

فیلم ماه در جنگل، با توجه به سوژه‌ی جذابش، مخاطب را آماده‌ی دیدن یک فیلم پر تعلیق و مرموز و اکشن می‌کند؛ اما ما با کاراکترهایی شدیدا منفعل و ترسو طرفیم که در آخر از جهان غیب باید به دادشان رسیده شود، وگرنه همه‌شان نفله می‌گردند! یحیی (فربد فرهنگ) بعد از زخمی شدن پدر به شهرش برگشته، مردی که مدتی‌ست نامزدش را بلاتکلیف رها کرده و به خاطر ماجرای پدرش، بورسیه‌‌اش را هم از دست داده. آیا این مرد انگیزه‌ی کافی برای رودررویی با خلاف‌کاران را ندارد آن هم درحالی‌که جنگل‌بانی و پلیس، گوشه‌ای ایستاده‌اند و تنها نظاره‌گر ماوقع هستند؟ یحیی به‌جای این‌که قهرمان داستان باشد و از خود اسطوره بسازد، منفعل‌ترین کاراکتر قصه‌ است.

آقا مهندسی که اصلا معلوم نیست چرا به نامزدش بی‌محل بوده و حالا هم که برگشته ناز و ادای او بیشتر از دختر است! همه‌ی اهل روستا و شهر هم پشت او هستند، حتی مادر دختر که فرزندش را حلال نمی‌کند اگر همسر آقا یحیی نشود! در این صورت باید حتما ویژگی ِ خاصی در یحیی باشد که حداقل بیننده آن ویژگی را نمی‌بیند. این‌که یحیی با موتور راه بیفتد در جنگل و مثل یک مبصر به مسافران تذکر بدهد که بچه‌های خوبی باشند و آن‌ها هم در قالب دیالوگ‌هایی تماما شعاری و آموزشی پاسخش را بدهند، فضیلتی برای او به حساب نمی‌آید. این‌که هیچ حرفی را به جنگل‌بانی و پلیس منطقه منتقل نمی‌کند فضیلیتی برای او نیست. اگر او کاماندو هست که هیچ،‌ در غیر این‌صورت او با خودسری‌های نصفه نیمه و ناقصش مثلا قرار است چه را ثابت کند؟ این خانه از پای بست ویران است.

آن‌قدر در هر صحنه‌ای انواع نماها و کات‌ها را می‌بینیم که دیگر در جایی‌که نیاز است، نه فضای تعلیق در می‌آید و نه رمانتیک. استفاده از این همه نما در صحنه‌هایی با ریتم آرام فقط و فقط بیش از پیش به روایت بصری ضربه زده است و در جایی که شاید فیلم می‌خواهد تکانی بخورد و از رخوت و انفعال درآید، چون قبلا همه‌ی نماها خرج شده، نه فیلم‌بردار دیگر چیزی نو برای ارائه دارد و نه مخاطب حس ترس و واهمه را می‌پذیرد.

ماه در جنگل
ماه در جنگل

یحیی حرف می‌زند، کت در می‌آورد، رجز می‌خواند و نزدیک به هشتاد دقیقه از فیلم هیچ کاری نمی‌کند تا که بالاخره خیلی دیر از انفعال به فعل می‌رسد و کتک می‌خورد!

بخش عمده‌ای از داستان در جنگل‌های زیبای شمال ایران اتفاق می‌افتد و سهم بیننده از این همه زیبایی، هیچ چیز نیست جز نماهای پیش پا افتاده. جنگل این خاصیت را دارد که هم عاشقانه تصویر شود و هم وهم انگیز، نماهایی که جای خالی‌شان در فیلم ماه در جنگل شدیدا حس می‌شود.

فیلم‌ساز سعی کرده از نماد در فیلمش کمک بگیرد. لیوانی که نمی‌شکند تا درس مقاومت بدهد، آقا محرم جنگل‌بان که در ماه محرم جان می‌دهد، جنگل‌های کشورمان که به مانند باغ فدک هستند و ظالمانی می‌خواهند آن را از چنگ وراث حقیقی‌اش، ایرانیان، دربیآورند و تعزیه‌ای که عزا داری برای نابود شدن جنگل را تداعی می‌کند.

اگر فیلم در مورد جنگل‌بانان و مشکلات کاری آن عزیزان ساخته شده، پس باید اقلی از این مشکلات و رویارویی‌ها را دید؛ اما فیلم کاملا بدون ریسک است. آن‌قدر همه‌ی کاراکترهای فیلم از این افراد می‌ترسند و پا پس کشیده‌اند که فیلم‌ساز هم چاره‌ای ندارد و مجبور می‌شود پای تعزیه و باغ فدک را پیش بکشد تا بلکه نیروهای ماوراطبیعی عملی انجام دهند. اگر بنا بوده فیلم، در ستایش جنگل‌بانان ساخته شود، با اضافه کردن تِم مذهبی، بیشتر از هر چیزی به آن عزیزان توهین شده است. معنا چیست؟ این‌که همه‌ی مردم و مسئولان از شکست مافیا قطع امید کرده‌اند و عوض عمل و حرکت و مقابله، باید دخیل ببندند و دعا کنند که معجزه شود. کسانی که خانه‌ی یحیی را به زور تصاحب می‌کنند و او باز به جای خبر دادن به مقامات مسئول و پلیس، می‌رود بین مافیا که شمشیر تعزیه را دست بگیرد و کتک بخورد. بله، جنگل‌های کشور و در مجموع هر بخش از ایران، ناموس ماست؛ ولی به نظر می‌رسد، هیچ‌کس قادر به مقابله با دزدان و قاچاقچیان نیست. شاید هم باید مرگ تدریجی جنگل‌ها را پذیرفت، همان‌طور که خاک جنوب ایران به کشورهای عربی منتقل می‌شود و کسی کاری نمی‌کند! فکر می‌کنم در این بخش، باید به فیلم‌ساز حق بدهم و من هم مانند او به دنبال معجزه باشم!

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «ماه در جنگل» اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *