خانه / نقد فیلم / کبریت سوخته (۱۳۹۱)

کبریت سوخته (۱۳۹۱)

کبریت سوخته (۱۳۹۱)

کارگردان: کاظم معصومی
نویسنده : زامیاد سعدوندیان
تهیه‌کننده: امیرحسین شریفی
ژانر: اجتماعی / اکشن
محصول: ایران
مدت: ۱۱۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

 قیصر کجایی که داشتو کشتن 

مطمئنا خیلی از علاقه‌مندان سینما بعد از فیلم «طبل بزرگ زیر پای چپ» (۱)، فیلمی که ساختنش در آن سال‌ها شجاعت می‌خواست و با فیلم «سفر به چزابه» ساخته‌ی زنده‌یاد «رسول ملاقلی پور» مقایسه می‌شد، فیلمی که آرمان‌گرایی و پوچ‌‌گرایی را به چالش کشیده و به مقوله‌ی جنگ از دیدی دیگر نگاه کرده و به صراحت نشان داده که در جنگ برنده‌ای وجود ندارد، منتظر دیدن فیلم جدید از آقای «کاظم معصومی» بودند به‌نام ِ کبریت سوخته؛ اما متاسفانه این فیلم که بالاخره بعد از پنج سال به اکران عموم درآمده، به‌هیچ‌وجه قابل قیاس با کار قبلی ایشان نیست و نتوانسته انتظارات مخاطبین را برآورده کند.

کبریت سوخته
کبریت سوخته

فیلم با اشکالاتی اساسی مواجه است که اکثر آن‌ها از فیلم‌نامه‌ نشئت می‌گیرند. صداگذاری چنگی به دل نمی‌زند و جدا از مفهوم نبودن دیالوگ‌ها در برخی صحنه‌‌ها، متأسفانه در چند صحنه، صدا و تصویر با هم سینک (منطبق) نیستند.

فیلم در فرم و محتوا دچار مشکل است. معلوم نیست با یک فیلم فارسی و دیالوگ‌های شعاری که قرار بوده معنادار و سنت‌گرایانه باشند طرفیم یا یک فیلم مدرن و اکشن که آدم بدهایش کراوات می‌زنند، دوست دختر و دوست پسر دارند، بیلیارد بازی می‌کنند، قهوه می‌خورند و… . به هر روی در فیلم سعی شده تا تقابلی بین مدرنیته و سنت صورت گیرد؛ ولی از قالب کلیشه‌‌های تکراری و حوصله سر بر، جلوتر نرفته و پرسوناژهایش هم کاملا تیپ هستند.

مونتاژ خیلی ضعیف صورت گرفته و صحنه‌‌های حضور بازیگران در ماشین ِ در حال حرکت، شبیه به فیلم‌های دهه‌‌ی پنجاه هالیوود است. طراحی صحنه و لباس هم که مانند بقیه‌ی اجزای فیلم است تا همه چیز به هم بیآید، آن هم با اشتباهاتی فاحش مانند این‌که مانی (نیما شاهرخ شاهی) اتومبیل کروکی‌دار را با سرعت می‌راند ولی حتی یک پنکه‌ در استودیو تعبیه نشده که حداقل موی بازیگر اندک تکانی بخورد!

آقای شاهرخ استخری نقش کاوه را ایفا می‌کنند. یک راننده‌ که با مردی مسن تصادف کرده، آن مرد به کما رفته و کاوه مدتی‌ست که در زندان به سر می‌برد و اکنون با قید وثیقه آزاد شده است. کاوه مردی‌ست که در محله‌ای سنتی و با افکاری سنتی بزرگ شده است. جدا از این‌که اصلا نقش ِ کاوه‌ی لات مسلک روی ایشان ننشسته، گریم هم نتوانسته کاری از پیش ببرد و بیننده همان شاهرخ استخری همیشگی را روی پرده می‌بیند. آقای شاهرخ شاهی و خانم خوئینی‌ها هم یکی از ضعیف‌ترین بازی‌های‌شان را ارائه ‌کرده‌‌اند. از بازی نابازیگران هم حرفی به میان نیآوریم بهتر است.

کبریت سوخته
کبریت سوخته

برسیم به فیلم‌‌نامه‌ای پر از ضد و نقیض که آن‌ها را کنار می‌گذاریم چون از حوصله خارج است و می‌رسیم به داستان فیلم که آن را برداشتی آزاد از فیلم «قیصر» یافتم با این تفاوت که کاوه‌ی داستان ِ کبریت سوخته سردرگم است و مثل قیصر، مرد عمل نیست و فقط لاف ِ آن را می‌زند. حاج آقا (عنایت بخشی)، امیر (امیررضا دلاوری)، ندا و مونا هم تمام مدت در حال منصرف کردن او از انتقام هستند در حالی‌که واقعا به نظر نمی‌رسد او بخواهد کاری کند و در آخر فیلم و گره‌گشایی هم گویی در عمل ِ انجام شده قرار گرفته است وگرنه اهل خون‌خواهی و مجازات قاتل نیست.

حال سوال این‌که، اگر یک سری از سکانس‌‌‌ها از فیلم حذف شوند چه می‌شود؟ مانند سکانس رسیدن کاوه به منزل و دست کشیدن بر روی وسایل کسری، سکانس آشپزخانه‌ی رستوران حاج آقا و صحبت کردن با خدمه، سکانس حرف شبانه‌ی کاوه با خودش و… . با حذف این سکانس‌ها هیچ لطمه‌ای به فیلم نمی‌خورد و حداقلش این است که فیلم به ریتم کند نمی‌رسید و حوصله بیننده هم بعد از مدتی در سینما سر نمی‌رود.

اما بامزه‌ترین بخش فیلم برای من صحنه‌ای بود که آدم ِ آرش بعد از کشتن پیمان از اتاق بیرون پرید و مثل پک پسر بچه‌ی دبستانی که برای پدرش مشکلی را توضیح می‌دهد، با رئیسش حرف می‌زد و انگار از کشتن پیمان وحشت کرده و پشیمان شده بود! در حالی‌که او در اتاق کاملا می‌دانست که دارد چه می کند. از این دست ضد و نقیض‌‌ها در فیلم فراوان است.

بحثی حقوقی در فیلم وجود دارد. مردی که کاوه با او تصادف کرده، به‌هوش می‌آید. اگر حواس مرد سرجایش است، پس دیگر ماجرای حقوقی و تصادف منجر به جرح، تنها بین او و کاوه‌ست نه دخترش، اگر هم که حواسش سر جایش نیست و دچار آسیب شدید جسمانی و یا ذهنی شده، پس این همه شادی ِ دخترش از به‌هوش آمدن پدری مصدوم و بیمار برای چیست؟ (۲)

فیلم کبریت سوخته فیلمی پر از اشکال و کلیشه‌‌ است با داستانی تکراری که همه‌مان بارها شنیده و دیده‌ایم. فیلمی که بالاخره مجوز اکران عمومی گرفت؛ اما در همان سال نود و یک هم حرفی برای گفتن نداشت، چه برسد به سال نود و شش.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مرود فیلم طبل بزرگ زیر پای چپ اینجا کلیک کنید.

۲) مشاور حقوقی ـ قضایی: خانم دکتر «مونا خلیل‌زاده». با سپاس از لطف ایشان. برای بازدید از وبلاگ ایشان اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

3 نظرات

  1. بسیار بسیار فیلم بد فرم و بد ساختاریه از همه نظر بد است

  2. من در حد ۵ثانیه یه تیکه از فیلم رو دیدم و همون لحظه حس کردم قیصر رو با ریتم دیگه میبینم قدرت بهروز وثوقی کجا و آقای استخری کجا…

  3. نقدتون عالی بود.
    کل فیلم صرف دیالوگ های به نظر کارگردان جذاب شده بود. طوری که دیگه میرفت رو اعصاب بیننده و واقعا آدم رو عصبی میکرد. به نظرم دیالوگ هاشون از حد گذشته بود طوری که دیگه مسخره و لوس شده بودن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *