خانه / نقد فیلم / روسی (۱۳۹۶)

روسی (۱۳۹۶)

روسی (۱۳۹۶) (۱)

امتیاز فیلم «روسی»: *+ (یک و نیم از پنج)

نویسنده و کارگردان: امیرحسین ثقفی
تهیه‌کننده: علی‌اکبر ثقفی

ژانر: عاشقانه / تراژدی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

یک یادداشت

امیرحسین ثقفی فضاسازی را بلد است، خیلی خوب اوج و فرود را در فیلم رعایت می‌کند، بزنگاه‌ها را می‌شناسد و می‌داند چه وقت از موسیقی بهره ببرد و چه وقت از سکوت؛ ولی در روسی نمی‌تواند از بازیگرانش بازی بگیرد و این‌بار در کارگردانی کمیتش بدجوری لنگ است.

روسی
روسی

بازی بازیگران در روسی، شبیه به ادا درآوردن است، مبالغه‌آمیز و تصنعی. بازیگران همه بدون دلیل مشخص از هم‌دیگر شاکی هستند و طلب‌کار. لرزش‌های ناتمام بدن و صورت کاراکترها، عصبیتِ نامعقول‌شان و چشم‌هایی که دارد از حدقه می‌زند بیرون نه بر تعلیق می‌افزاید و نه کمکی به فرم فیلم می‌کند، بلکه فقط دافعه ایجاد کرده و اندک جذابیت را هم از فیلم می‌گیرد. بازیگران – احتمالن به درخواست کارگردان – خشن و خش‌دار صحبت می‌کنند که این طرز بیان موجب شده حداقل در نیمی از فیلم، دیالوگ‌ها نامفهوم باشند و بیننده وادار شود به حدس زدن؛ درست مثل این‌که باید روابط را هم حدس بزند و تا آخر فیلم هم نفهمد کی به کی بود.

تکلیف قصه معلوم نیست، اجتماعی‌ست؟ عاشقانه‌ست؟ دزد و پلیسی‌ست؟ جنایت‌کارانه‌ست یا که خانوادگی‌ست؟ از قتل و تجاوز در داستان وجود دارد تا مردن فرزند و خیانت و طلاق و حضانت و منطق و عرفان و ظن که یوسف (میلاد کی‌مرام) می‌خواهد به برادرزاده‌اش سونیا آموزش دهد. خب، با یک دست نمی‌شود این همه هندوانه را یک‌جا را برداشت و اصلن چه اصراری‌ست که یک نفر حتمن هم فیلم‌نامه را بنویسد و هر درد و مشکلی از جامعه را در آن بگنجاند و هم آن را کارگردانی کند؟

فیلم در میانه می‌ماند و کم‌کم از آن فضاسازی خوب اولیه‌اش فاصله می‌گیرد و به‌ جایی می‌رسد که قصه نه فضای تاریک دارد و نه درام جا و فضایی برای نفس کشیدن و رشد، و مانند این است که بیننده به همراه بازیگران در یک لوپ گیر افتاده: «دعوا، داد، سکوت، خانه‌های ویران، جنگل»؛ و این در حالی‌ست که گذشته مدام نبش قبر می‌شود؛ اما با دیالوگ‌های نامفهوم و روابط نامعلوم کاراکترها در بستر داستانی که معلق مانده و ما هم حدس می‌زنیم به دلیل علاقه‌ی امیرحسین ثقفی به ناکامی کاراکترها در آثارش، این‌بار نیز سرنوشت آن‌ها جز ختمِ به تراژدی نخواهد بود.

شاید قرار بوده با شنیدن نام فیلم و سپس دیدن بازیگران که موهای بور و پوستِ سفید و چشمانِ روشن دارند فکر کنیم روسی، در روسیه یا کشوری مثل اوکراین و.. رخ می‌دهد، در حقیقت به نظر می‌سد با این گریم و نام فیلم، قرار بوده بیننده گول بخورد و خیال کند که با یک جماعت روس طرف است که زندگی با آن‌ها نساخته و خانواده‌های‌شان متلاشی شده. چرا؟! این موی بور و چشم روشن چه دردی را قرار است از این فیلم دوا کند؟ چه نکته‌ی مهمی در آن نهفته است؟ توانایی گریمورهای ایرانی در رنگ کردن موی بازیگران و پودر زدن به صورت آن‌ها؟!

استنباط نگارنده این است که امیرحسین ثقفی خود واقف بوده که روسی کشش و جذبه‌ی کافی را ندارد، پس خواسته با کمک گریم، ترفندی اندیشیده، حداقل مخاطب را تا مدتی گیجِ مکان و ملیت بازیگرانش کند تا که وقتش برسد و آن‌ها متوجه داستان زنِ روسی در گذشته‌ی پدر توماج (امیر آقایی) با بازی محمود نظرعلیان شوند و در اواخر فیلم علت این نام‌گذاری برای‌شان آشکار گردد. این ترفند مانند اصل داستان که به هر مسئله‌ای یک ناخنک زده می‌ماند و دلیلی ندارد جز چنگ زدن کارگردان به هر ریسمانی بلکه کارگر افتد و فیلمش نجات پیدا کند، غافل از این‌که روسی در خودش گم شده و اسیر چندپاره‌گی و عدم انسجام گشته.

پی‌‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «روسی» اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *