سرنوشت خشمگین (۲۰۱۷)
(2017) The Fate of the Furious
کارگردان: اف. گری گری
نویسنده: کریس مورگان
تهیهکننده: نیل اچ. موریتز / وین دیزل/ ملیکل فوترل / کریس مورگان
ژانر: اکشن
محصول: ایالات متحده آمریکا
مدت: ۱۳۶ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
از آنجایی که کمکم سری فیلمهای دوستداشتنی و هیجانانگیز «سریع و خشن» بدل به فیلمهایی عجیب و غریب و وحشتناک شدهاند، میدانستم در قسمت هشتم حتما با خرق عادتهایی باورنکردنی مواجه خواهم شد؛ ولی راستش نمیدانستم که دومینیک تورتو (وین دیزل) به مقام نبوت هم مبعوث شده و چون حضرت ابراهیم (ع)، آتش بر او سرد میشود!
این قسمت از فیلم در هاوانا و با تصویری زیبا و فریبنده آغاز میشود تا مثل همیشه بر جذاب بصریاش تاکید کند، جدا از آن، فیلمبرداری در کوبا و آشنایی بیننده با زندگی مردم کوبا و ترفندهایشان برای به روز بودن بعد از این همه سال نداشتن روابط دیپلماتیک بین واشنگتن و هاوانا، برای مخاطب آمریکایی بسیار جالب توجه است، فقط همین وگرنه شروع و رِیس دادن (مسابقهی ماشین) بچگانهی تورتو بهخاطر عموزادهای که یک مرتبه سر و کلهاش پیدا شده، شروعی ضعیف بود که در نهایت صحنهی فرار از آتش دومینیک، تصنعی از کار درآمد. اصلا چطور ممکن است یک آمریکایی برود وسط هاوانا و اینچنین خودنمایی کند و همه چیز ختم بخیر شود؟
اگر شما هم مانند من از علاقهمندان سری فیلمهای سریع و خشن بودید به احتمال قوی قسمت اول آن همیشه در ذهنتان بهعنوان اکشنی دوستداشتنی، سرگرم کننده و دیدنی ثبت شده است؛ ولی کمکم برای من سریع و خشنها بدل به فیلمهایی تخیلی شدند؛ اما قسمت آخر، «سرنوشت خشمگین»، از هر نظر تغییر ماهیت داده و بیننده نمیداند یک فیلم اکشن میبیند، یک فیلم تخیلی میبیند یا یک فانتزی ـ کمدی!
بدل شدن یکبارهی یک پلیس کاردان و وظیفهشناس به یک رِیسر (مسابقه دهندهی ماشین) و برخلاف آن، بدل شدن جمعی از لمپنهای کالیفرنیا به سربازان وطن خندهدار است. کسانیکه غیر از مسابقه دادن، شرطبندی، تعمیر ماشین و توینینگ و… دزدی میکردند، همگی میشوند کاماندوهایی تعلیم دیده و همه فن حریف، جاسوسانی نترس، ضد ضربه، بینهایت باهوش و نیک اقبال و… که دست تمام نیروهای امنیتی و جاسوسی جهان را از پشت بستهاند و دولت برای عملیاتهای خطیرش چارهای ندارد جز بخشایش آنها و کمک خواستن ازشان!
بهعنوان بهترین سکانس فیلم، میتوان از سکانس زد و خورد لوک هاب (دواین جانسون) و دکارد شاو (جیسون استاتهام) نام برد، دعوایی تماشایی که سرگرمی خالص است؛ ولی بقیهی ماجرایی که بین لوک و دکارد و البته بقیهی تیم قرمانان سریع و خشن میگذرد، بیشتر شبیه آشتی دادن بچه مدرسهایهاست تا هر چیز دیگری. باور نکردنیست که نویسنده فیلمنامه و بقیهی عوامل تمام آنچه که در دو قسمت «سریع و خشمگین ۶» و «خشن ۷» با برادران شاو روی داد را به کل فراموش کردهاند! فکر میکنم بر خلاف عوامل فیلم، مخاطبین همهی آن اتفاقات را خیلی خیلی خوب در یاد دارند!
بازگشت برادران شاو و اضافه شدن آنها به کاراکترهای اصلی سری فیلمهای خشن و سریع، آن هم بعد از فوت پل واکر، نشان از نگرانی تهیهکنندگان فیلم دارد. به هر حال فوت او در میانهی قسمت هفتم، همه و مخصوصا طرفداران «فست اند فریوس» را شوکه کرد و برای خیلی از طرفداران دو آتشهی او، دیگر این سری فیلمها بدون پرسوناژ برایان اُکانر، هیچ لطفی ندارد. عوامل فیلم میخواهند هر طور شده این سری را سر پا نگه دارند و متأسفانه در قسمت هشتم، اغراق را از حد میگذرانند. این نوع قهرمانپروریهای عجیب و غریب و زیاد از حد پیش رفتن در بزرگ کردن شخصیتها، گاهی اوقات تباهی به بار میآورد و نتیجهاش میشود «دونالد ترامپ» و زاییده شدن افرادی این چنین. متاسفانه نمونههای وطنی هم در این مورد بخصوص، کم نداریم.
حملهی کل گروه به روسیه و نابود کردن یک سایت نظامی در سیبری توسط تیم تورتو، خندهدار و پر از اشکال است. طراحی لباس که واقعا بامزه بود. برای اینکه خدایی ناکرده تیپ و ظاهر لتی (میشله رودریگز) به هم نیریزد سرمای روسیه بر او بیاثر شده و او را با همان لباسهای همیشگیاش که در کالیفرنیای داغ میپوشید، میبینیم در حالیکه سرمای سیبری در بهترین حالت ِ زمستان به منفی پنج درجه میرسد! به نظر این مسايل اصلا برای طراح صحنه و لباس و کارگردان مهم نیست، کما اینکه رومن تیرس (تایریس گیبسون) به داخل آب یخ در سیبری میافتد، بیرون آورده میشود، با سرعت روی یخها کشیده میشود و اصلا هم یخ نمیزند. اتفاقی که امکان ندارد در آن سرما رخ ندهد؛ ولی خب، این تیم تورتوست.
بینندگان هالوود با جنگ در برف و سرما، به هیچ وجه بیگانه نیستند، مانند قسمت اخیر سری فیلمهای باند، اسپکتر (۲۰۰۱۵)؛ ولی جدا از ماجرای زیر دریایی و بمب و… یک لحظه احساس میکنید در حال تماشای یکی دیگر از کمیکهای کمپانی مارول هستید! بله، شما نه با دومینیک تورتو و تیمش، سارقین سابق، بلکه با یک سری سوپر قهرمان مواجه هستید که نه سرما رویشان اثر دارد و نه گرما و آتش، آنها همگی شِلد (سپر و حفاظ) دارند و ماشینهایشان نجاتبخششان هستند. این تیم تورتوست که در زیر آب، روی آب، در سرما و گرما، در هوا و زمین و احتمالا به زودی در کرات و جهانهای موازی، همهی آدم بدها را نابود میکنند!
در این قسمت دوباره پای النا نِوِس (السا پاتاکی) به میان آمده، بعد از صحبتهای دومینیک و لتی در ابتدای فیلم در مورد بچهدار شدن،بلافاصله یک نتیجه گرفته میشود، یا النا و یا لتی، جواب هم که مشخص است، لتی، پس مدت حضور النا در فیلم فقط بستگی به فیلمنامهنویس و کارگردان دارد و البته نمیتوان انکار کرد که انتخاب اسم برایان برای فرزند دومینیک، بعد از همهی آن ماجراها، هم دل تماشاگران و طرفداران پل واکر را به دست و درد میآورد و هم چشمانشان را تر میکند.
سرنوشت خشمگین، هشتمین قسمت از سری فیلمهای سریع و خشن نشان داد که ماهیت این اکشن دوستداشتنی بهطور کل عوض شده و به نظر باید منتظر جنگ آنها و آدم بدها در فضا و با سفینههای فضایی باشیم.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم سرنوشت خشمگین اینجا کلیک کنید.