قسم (۱۳۹۷)
نویسنده و کارگردان: محسن تنابنده
تهیهکننده: الهام غفوری / جلیل شعبانی
ژانر: درام
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
یک یاددداشت
اولین موردی که حین تماشای قسم توی ذوق میزند نماهای غیر منسجم و بعضَن زائدش است. در طول فیلم حداقل سه نمای از بالا گنجانده شده که اصلن معلوم نیست چه کاربردی دارند و چرا گرفته شدهاند؛ جدا از این سه چهار نما، پیوستگی کلی بین نماها وجود ندارد و حین فیلمبرداری از پتانسیل جاده و سفرِ جادهای کمترین بهره برده شده است آن هم از جادهی گرگان-مشهد که دست کم، زیبایی منحصر بهفردش بر کسی پوشیده نیست.
قرار است در این سفر، همراه خانوادهای باشیم که میروند به مشهد برای انجام مراسم قسمِ قسامه و طبیعتن وقتی بیننده بیشترِ زمان فیلم را در اتوبوس و کنار اعضای این خانواده میگذراند باید آنها را بشناسد و متوجه روابطشان شود؛ ولی چطور؟ تا آخر فیلم رابطهی نَسَبی این خانواده با هم و موقعیت شغلی و اجتماعی تکتکشان درست مشخص نمیشود و در عوض آنها مدام در حال دعوا هستند و نبش قبرِ گذشته – که باز هم به شناخت مخاطب از آنها کمکی نمیکند – و وسطِ تصمیم گرفتن برای زنده ماندن یا قصاصِ بهمن (مهران احمدی)، دختر و یا زن شوهردارِ فامیل را هم برای پسرانشان لقمه میگیرند!
فضای بستهی این اتوبوس را قیاس کنید با اتاق بستهی فیلم دوازده مرد خشمگین.(۲) در هر دو فیلم قرار است عدهای تصمیم بگیرند که فردِ مظنون به قتل، گناهکار است یا بیگناه و برای برقراری ارتباط بیننده با این آدمها که کارِ سخت قضاوت را بر عهده دارند، نیاز به شناخت وجود دارد. در فیلمِ لومت دوربین به نرمی از روی دوازده نفر هیئت منصفه عبور میکند و در کمتر از سی ثانیه، بیننده باتوجه به نوع لباس و نشستن و نگاه آنها به روبهرو یا قاضی یا پسرکِ مظنون به قتل و یا حتا ساعت مچیشان اطلاعات زیادی را دریافت میکند و سپس، وقتی با تمامیِ این مردان در اتاقِ مخصوص هیئت منصفه گیر میافتد اندکاندک آنها را عمیقتر و بهتر میشناسد؛ اما در قسم سکانس شناسایی وجود ندارد. تیتراژ نخست روی برخی از افراد خانواده بالا میآید و ما از این خانواده چه میفهمیم جز اینکه یکیشان سندروم داون دارد، یکی کر و لال است، یکی سرباز است و بقیه هم با هم نسبت فامیلی دارند. گویا تنابنده چون خودش درگیر روابط این آدمها بوده، شناساندن آنها به مخاطب را از یاد برده و متاسفانه فیلم نهتنها در این بخش بلکه فیالمجموع میلنگد.
ما هنوز درگیر این هستیم که از بین دعواهای در اتوبوس چه چیزی میتوانیم کشف کنیم تا متوجه اصلِ قصه و انگیزهی قتل شویم که سر و کلهی خسرو (سعید آقاخانی)، چون یک ناجیِ مشکوک و مدافع بهمن پیدا میشود که اوضاع را بدتر میکند و اینچنین شلختهگی در قسم به اوج رسیده و فیلم از میانهی راه، فرمِ نصف نیمهاش را از کف میدهد و تنابنده با یک پایانبندی هولهولکی که نماهایاش بسیار محتاطانه و از دور گرفته شده، بدون خلاقیت در کارگردانی، سر و ته داستان را هم میآورد؛ ولی همهی اینها بهکنار، دست گذاشتن او بر روی ماجرای قسم قسامه و ظلمی که احتمال قوی بارها بهواسطهی این قسم به انسانهای زیادی روا رفته قابل تقدیر و تحسین است. همینکه او توانسته با فیلمش، افکار عمومی را بار دیگر متوجه اشکالات اساسی و پایهای قسامه کند، قسمی که در بسیاری از مواقع در اثر رودربایستی و معذورات خویشاوندی خورده و خون بیگناهی بر زمین ریخته میشود، خود به تنهایی بزرگترین امتیاز قسم، بهشمار میآید.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «قسم» اینجا کلیک کنید.
۲) برای مطالعهی نقد و بررسی فیلم «دوازده مرد خشمگین» در همین سایت اینجا کلیک کنید.