خانه / نقد فیلم / ملی و راه‌های نرفته‌اش (۱۳۹۵)

ملی و راه‌های نرفته‌اش (۱۳۹۵)

ملی و راه‌های نرفته‌اش (۱۳۹۵) (۱)

نویسنده و کارگردان: تهمینه میلانی
تهیه‌کننده: محمد نیک‌بین
ژانر: درام / اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

راه ِ بی‌بازگشت ِ تهمینه‌

متأسفانه خانم میلانی بدجوری دچار تکرار شده‌اند. تکرار در کاراکترسازی، قصه‌گویی، فیلم‌نامه‌نویسی و فیلم‌سازی. فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش، فیلمی‌ست که از تمام آثار گذشته‌ی خانم میلانی در آن رد پایی وجود دارد، بدون ایجاد هیجانی خاص و تغییر در فضای داستان‌گویی. این‌که یک فیلم‌ساز همیشه لحن خود را داشته باشد و فیلم بسازد قابل تقدیر است؛ اما اگر فیلم‌ساز دچار تکرار در قصه‌هایش شود، این‌جاست که شکست می‌خورد. لحن فیلم‌سازی وودی آلن تغییر نمی‌کند؛ اما او دچار دور باطل نشده. لحن فیلم‌سازی اصغر فرهادی هم، کم و بیش ثابت مانده گرچه که در فیلم آخر ایشان (فروشنده) کمی تکرار دیده می‌شود؛ اما او توانسته با حفظ لحن خاص خود، فیلم‌هایی ماندگار بسازد. حفظ لحن و وارد ِ دور باطل نشدن کاری سخت است که خانم میلانی عزیز نتوانسته‌اند از پس آن برآیند.

ملی و راه‌های نرفته‌اش
ملی و راه‌های نرفته‌اش

حداقل از پلاک اتومبیل‌ها مشخص است که قصه در تهران اتفاق می‌افتد، در یک محله‌ی سنتی که غیرت مردانش همه را کلافه کرده حتی خود مردان را! زنان، خام سریال‌های ترکی شده‌اند و دخترک بی‌گناه و چشم و گوش بسته‌ی داستان، ملیحه (ماهور الوند) چون سیندرلا در خانه‌ی پدری خدمتگزار همه است. حق درس خواندن بیشتر از دیپلم را ندارد و هدف او و خانواده‌اش دو چیز است: نجابت و نجابت و نجابت تا روزی که او بنشیند پای سفره‌ی عقد. بله، ملی و راه‌های نرفته‌اش، یک فیلم فارسی تمام عیارست که سعی می‌کند ژست امروزی به خودش بگیرد؛ اما نه ماهواره و سریال فاطماگل و کاراکتر بالی خان،‌ نه موبایل و اپلیکیشن‌هایش و نه رستوران سلف سرویس و بوتیک‌های شیک، هیچ‌کدام کمکی به فیلم‌فارسی نبودن ملی و راه‌های نرفته‌اش نمی‌کنند. اتفاقا این سبک فیلم‌ها سال‌هاست که راه‌شان را کامل پیموده‌اند و بر هم نگشته‌اند.

حالا که با ملیحه و خانواده‌اش آشنا شدیم، نوبت می‌رسد به دانستن مطلبی دیگر از دید فیلم‌ساز و آن این‌که اکثر مردان جامعه ما بیمارند و دست بزن دارند! از همسر خانم آموزشگاه‌دار گرفته، تا آقای مهندسی که سادیسم دارد و همسرش (ستاره اسکندری) را بی‌دلیل می‌زند، برادر بزرگ ملیحه که حق زدن را به صرف ِ داداش بزرگه بودنش دارد و حتی پدر سیامک (جمشید هاشم‌پور) که گویی از وقتی روی ویلچر است این وظیفه را به پسرش، سیامک (میلاد کی‌مرام) محول کرده و خب این وسط با توجه به ویژگی‌های آقایان فیلم، سیامک اگر نزند، مرد به حساب نمی‌آید، پس کی به کیست؟ او هم می‌زند، اتفاقا خلیی هم خوب می‌زند! او شاگرد اول کلاس درس پدرش است.

در این‌که برخی از مردان به خاطر زور بازوی‌شان زنان را می‌زنند، شکی نیست؛ ولی اگر کل جامعه را، مخصوصا مردان پایین شهر را روانی نشان دهیم به دور از منطق و البته انصاف است.

ملی و راه‌های نرفته‌اش
ملی و راه‌های نرفته‌اش

کاراکتر پدر سیامک شدیدا یادآور پرسوناژ «حاج صفدر» در فیلم ِ «واکنش پنجم» (۲) ساخته‌ی خانم میلانی‌ست. گویی همان حاج آقا بنا به دلایلی خانه و ویلچرنشین شده و از درونش پدر سیامک درآمده. کسی که روزی به خیال خودش سالار و گنده لاتی بوده و حالا برگ چغندر است! که هیچ‌کس نه برای خودش و نه حرفش تره هم خورد نمی‌کند. تکلیف این مرد با خودش هم معلوم نیست. مشخص نیست که آیا او همان روحیات گذشته‌اش را دارد یا که تغییر کرده. به نظر او از یک طرف ملیحه دختر مردم است و گناه دارد که مدام از شوهرش کتک بخورد و از طرف دیگر، آقا معتقدند زنان این روزگار هار هستند! مادر سیامک (افسر اسدی) هم احوالش معلوم است، یک زن بدبخت و حسود که می‌خواهد هر آن‌چه به سر او آورده‌اند را با آزار دادن ملیحه تلافی کند. خب، حداقل در سینمای ایران دو سه جین فیلم با این موضوعات داریم که چندتا از آن‌ها را هم خود خانم میلانی ساخته‌اند. پایین شهر، زن بدیخت و کتک‌خور که کسی حرفش را نمی‌فهمد و مدام زجر می‌کشد و… .

و اما سیامک؛ او تلفیقی از دو کاراکتر فیلم «دو زن» (۳) خانم میلانی‌ست: حسن (محمدرضا فروتن) و احمد (آتیلا پسیانی). شکاک، عصبی، بیمار، خشونت طلب و… .

خانم میلانی سعی کرده‌اند قوانین در مورد آزار و ضرب و شتم زنان را در فیلم‌شان به چالش بکشند که خوشبختانه در این زمینه تا حدودی موفق عمل کرده‌اند. زنی کتک می‌خورد و پلیس درگیر ماجرا نمی‌شود و به این توجه نمی‌کند که شاید او را ترسانده باشند و یا تهدیدش کرده باشند. قوانین طلاق بیشتر به نفع مردان است و این قوانین هرگز بی‌طرف نبوده و نیستند. خانواده‌ها نیز در مواجه با عضو بیمارشان دچار اشتباه می‌شوند و متأسفانه هنوز برخی متصورند اگر فلانی که فلان ایراد و مشکل را دارد ازدواج کند، عیبش برطرف می‌گردد و حالش خوب می‌شود! مسئله‌ی بعدی که نمی‌دانم چرا مسئولین علی‌الخصوص وزارت آموزش و پرورش از زیر بار آن شانه خالی می‌کند، آموزش به کودکان در مدارس است. کودکان ما حق و حقوق خودشان را نمی‌دانند و در ناآگاهی کامل نگه داشته می‌شوند. خانه‌های امن ِ مخصوص زنان خشونت دیده که در فیلم به آن‌ها اشاره می‌شود، متاسفانه هنوز فقط ۲۲ تا هستند و بسیاری از افراد هم از وجود چنین خانه‌هایی بی‌خبرند، گرچه به لطف فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش تعداد بیشتری از مردم از وجود این مکان‌ها مطلع شدند.

ملی و راه‌های نرفته‌اش
ملی و راه‌های نرفته‌اش

فیلم‌برداری، تدوین، صداگذاری و بازی‌های شاخصی را شاهد نیستیم و جر دو سه نقطه‌ی قوت در میزانسن ـ مانند ایستادن ملیحه زیر عکس کودکانی که در بیمارستان افراد را به سکوت دعوت می‌کنند درحالی‌که او بالاخره زبان به گفتن حقایق گشوده است ـ، فیلم، گیرایی بصری خاصی ندارد.

مشکلات خانواده‌ی سیامک، اعم از خشونت کلامی و رفتاری آن‌ها، شکاک بودن و در نهایت خیانت کردن در فیلم پررنگ هستند. به هر حال بچه‌ها به الگوی‌شان که در وهله‌ی اول خانواده است نگاه می‌کنند و از آنان می‌آموزند؛ اما در رابطه با خانواده‌ی سیامک، شاید تمامی این نکات دور از ذهن نبودند و می‌شد تا حدودی برخی از آن‌ها را حدس زد. علت این امر برمی‌گردد به تکراری بودن سوژه‌ی فیلم. حال اگر همین سوژه حول خانواده‌ی دیگری شکل می‌گرفت مانند خانم آموزشگاه‌دار و یا خانمی که در پزشکی قانونی با ملیحه حرف می‌زد، شاید فیلمی محکم‌تر و موثرتری را شاهد بودیم.

هرچه بر سر ملیحه می‌آید، بیننده را ناراحت و عصبی می‌کند. دخترکی در حال زجر کشیدن است و مجبور به تحمل و صبوری‌ست؛ اما مخاطب انتظار تغییر دارد، تغییر در افکار و رفتار و منش ملیحه. بنابراین زمانی‌که او در برابر سیامک می‌ایستد، بیننده هم به وجد می‌آید و در دل او را تحسین می‌کند؛ اما ملیحه قرص‌های آرام‌بخش را همه‌جا همراه خود دارد ـ حتما در جیبش آن‌‌ها را حمل می‌کرده چون وقت فرار کیف به همراه نداشت ـ و در نهایت تن به خودکشی می‌دهد و تسلیم می‌شود. درست است که او ترسیده و بی‌پناه است؛ ولی مگر خودش را گناهکار می‌داند که از زندگی می‌برد؟ چرا؟ او سیامک را کشته؟ اگر هم کشته باشد و در  نهایت در دادگاه محکوم شود، ایستادگی و پای‌مردی‌اش مهم می‌شود و قدرت او و سرپا ماندنش در برابر مشکلات ستودنی و راهنمای زنان می‌گردد. حال که فیلم‌ساز تصمیم گرفته‌‌اند ملیحه خودکشی کند، ما هم این را می‌پذیریم؛ ولی پایان باز برای فیلمی این چنین، یعنی تیر خلاص.

و در آخر، آن‌چه که جدا از فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش مرا بسیار از خانم میلانی دلگیر کرد، به تصویر کشیدن آن‌چنانی فروشنده‌ی بوتیک بود. چندی‌ست که به تمسخر گرفتن افرادی که شاید در تعریف ِ سنتی زن و مرد (از دید  عرف ِ فعلی جامعه) نمی‌گنجند، در فیلم‌های ایرانی مد شده است. اگر کسی متفاوت است، چه از لحاظ جسمی و تمایلات جنسی، آیا باید او را مورد استهزا قرار داد و بیننده را با آن خنداند؟ فروشنده‌ی بویتک با لحن خاص خود حرف می‌زند و زمانی‌که سیامک عصبانی می‌شود و به سمت او یورش می‌برد، فروشنده‌ی جوان یک گوشه پناه می‌گیرد و با ادا و اطوار جیغ و داد می‌کند و بسیار هم ناشیانه و مصنوعی این حرکات را انجام می‌دهد. اگر فیلم‌سازی جوان، بی‌تجربه و خام این‌گونه، سکانسی را برداشت می‌کرد، فقط کوته‌نظری و ناپختگی او به چشم می‌آمد؛ ولی حال که یکی از فعالان زنان و فردی که خود را فیمینست می‌داند این‌چنین کار می‌کند، احتمالا باید فاتحه‌ی احترام به حقوق افراد و پذیرفتن برابری و عدالت را خواند.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» اینجا کلیک کنید.

۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «واکنش پنجم» اینجا کلیک کنید.

۳) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «دو زن» اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

یک نظر

  1. تا خانم میلانی تفکرات فمینیستی افراطی میانه قرن بیستم را یدک میکشند حرف جدیدی از ایشون نخواهید دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *