نوبت عاشقی (۱۳۶۹) (۱)
امتیاز فیلم «نوبت عاشقی» از پنج ستاره: *** (سه از پنج)
نویسنده و کارگردان: محسن مخملباف
تهیهکننده: مجتمع نمایشی شاهد / شرکت دار سیب
ژانر: درام
محصول: ایران
زبان: ترکی
مدت: ۷۵ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
اگر..
اگر جهان موازی حقیقت داشته باشد و هر کدام از ما، به واسطهی تصمیماتی که تاکنون نگرفتهایم و راههایی که انتخاب نکردهایم و موقعیتهایی که برایمان پیش نیآمده، در آن جهان زندگی دیگری را تجربه کنیم، بابت آن تصمیمها و راهها و..،چه سرنوشتی در انتظارمان است؟ مرگی زودهنگام، زندگیای شادتر، یافتن عشق حقیقی یا خیانت؟ نوبت عاشقی فیلمیست دربارهی اگرهایی که ممکن است رخ داده یا نداده باشند.
نوبت عاشقی، در تعریف روبر برسون از سینماتوگرافی میگنجد، فیلمی مبتنی بر تصویر و سخنگو که با یکی از زبانهای بینالمللی که همه آن را بلدیم، یعنی زبان تصاویر حرف میزند و روابط انسانی و عشق را خارج از چهارچوبهای اخلاقی و عرفیِ تعریف شده در جوامع نشان میدهد. به هر روی عشق، کار قلب و دل است نه مغز و منطق و حساب و کتاب و گاهی، وقتی که نباید خودش را نشان میدهد.
برای گوزل (شیوا گرده) هم همینطور است. فرقی نمیکند او با مرد مو بور (آکن تونژ) ازدواج کرده باشد یا مرد مو مشکی (مندرس سامانجلار)، به هر حال، عشق زمانی که نباید خودش را نشان میدهد و او گرفتارِ علاقه و محبت به هر دو مرد میشود. داستان و عشقی که به هر صورتی تمام شود، گوزل هرگز روی آرامش و خوشبختی را نخواهد دید و ناراحتی و عذاب وجدان همواره او را آزار خواهد داد. نهایت عشقی که وعدهگاهش قبرستان است، جز این نخواهد بود.
مخملباف ما را همراه با خود به استانبول برده و در شلوغی شهر، قصهاش را در قبرستانی به دور از هیاهوی جهان آدمیان آغاز میکند و بعد نرمنرم بیننده را وارد دنیای عاطفی چهار نفر میکند، دنیایی که بر حسب شرایط میتوانست متفاوت باشد و در آخر هم نمیدانیم کدامیک از آن قصههایی که دیدیدم در دنیای ما اتفاق افتاده یا نیفتاده.
شاید کاراکتر پیرمرد (عبدالرحمان پالای) که چون ناظری خیرخواه گوزل و همسر و معشوقهاش را زیر نظر دارد، پیرمردی که در ظاهر مهربان است و سرگرم است با حیوانات و درگذشتگان خود در قبرستان، در ابتدا چون وجدان بیدار و آگاه به نظر بیآید؛ اما او انسانیست با خشمی فروخورده که نه جسارت و جرئت نزدیک شدن به گوزل و ابراز احساسات به او را دارند و نه میتواند به جوانکی که معشوق دخترک شده و گوزل را دچار خورد کرده حسادت نکند و انتقام نگیرد. داستان پیرمرد، حکایت بسیاری از به ظاهر خیرخواهان اطراف همهی ماست که هر کدام برای رفتارهایشان در حال پنهان کردن چیزی هستند و میخواهند چون پرندگانِ بیدفاع، بقیه را نیز در قفس گرفتار کنند.
نوبت عاشقی، عاشقانهای آرام و با پایانی تراژیک در هر اپیزود است که فیلمساز باهوشمندی اپیزودهایش را از هم تفکیک نکرده و اجازه داده داستانها پیوسته و بهدنبال هم و بیوقفه پیگیری شوند تا یادمان بیآورد که هر روز و هر لحظه، در گوشه و کنار جهان و قلبهای تکتک ما چنین اتفاقاتی در حال وقوع است و سوال این است که ما کدامیک از آدمهای نوبت عاشقی هستیم؟
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «نوبت عاشقی» اینجا کلیک کنید.