خانه / نقد فیلم / زیر سایه (۲۰۱۶)

زیر سایه (۲۰۱۶)

زیر سایه (۲۰۱۶)
(2016) Under the Shadow

نویسنده و کارگردان: بابک انوری
تهیه‌کننده: امیلی لئو / الیور روسکیل / لوکان توه
ژانر: ترسناک
محصول: انگلستان / اردن /قطر
مدت: ۸۵ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

 جدال جن و انس 

فیلم زیر سایه یک فیلم ترسناک و جسورانه ایرانی‌ست با پایانی باز ولی قابل حدس.

فیلم در دوران جنگ ایران و عراق روایت می‌شود و با تیتراژی از همان روزهای سخت جنگ و بمب‌باران و جان‌پناه و… بالا می‌آید. درست است که فیلم‌ساز، از ابتدا و خیلی سریع بیننده را وارد ژانر وحشت نمی‌کند و این کار را خیلی حساب شده و نرم انجام می‌دهد؛ ولی وجود جنگ و نابه‌سامانی‌های متعدد و پلیدی که جنگ همیشه با خود به همراه می‌آورد، در حقیقت وحشتناک است و می‌تواند از طریق ضمیر ناخودآگاه مخاطب، به او آمادگی پا گذاشتن به دنیایی ترسناک را بدهد.

زیر سایه
زیر سایه

شیده (نرگس رشیدی) به دلیل فعالیت‌هایش در گذشته،‌ نمی‌تواند بعد از انقلاب فرهنگی به دانشگاه برگردد و درسش را به‌عنوان یک دانشجوی پزشکی ادامه دهد. جدا از این بحران، ایران در بحبوحه‌ی جنگ، است و نیازمند پزشک در جبهه‌ها، در نتیجه ایرج (بابی نادری) همسر شیده برای خدمت مجدد در جبهه، فرا خوانده می‌شود.

شیده که به تازگی مادرش را از دست داده، حالا به خاطر درس و دانشگاه هم بیشتر بهم ریخته است و فشار عصبی زیادی را تحمل می‌کند. ایرج هم نمی‌تواند آرامش کند. او درگیر مشکلات خودش است، نگرانی از جنگ و تنها گذاشتن همسر و فرزند در حالی‌که خودش در خانه نیست تا مراقب آن‌ها باشد. جدا از همه‌ی این‌ها، جنگ و آژیرهای گاه و بی‌گاه که همه اهالی ساختمان را در پناه‌گاه دور هم جمع می‌کند، مزید بر علت شده‌اند، تا شیده حساس‌تر و عصبی‌تر بشود؛ ولی درست زمانی‌که ایرج می‌خواهد منزل را به سمت جبهه ترک کند، دیدن خانواده‌ی سه نفری ایرج و شیده و درسا (آوین منشادی) که یگدیگر را تنگ در آغوش گرفته‌اند، نمایی تاثیرگذار را به بننده عرضه می‌کند.

با اصابت بمبی به خانه‌ی آن‌‌ها و هم‌زمان کشته شدن یکی از همسایه‌ها از ترس و ناپدید شدند عروسک درسا، همه چیز بیش از پیش بهم می‌ریزد. گویی نیرویی فرازمینی، یا یک نفرین سخت، پا به این آپارتمان گذاشته است.

به غیر از جنگ و حضور نیروهایی فرازمینی در زندگی شیده، سایه‌ی سنگین جامعه‌ای مرد سالار روی سر او حس می‌شود. حتی کابوس شیده که اجنه هم آن را می‌دانند و علیه او از آن استفاده می‌کنند، این است که او نمی‌تواند مادر خوبی باشد و از درسا مراقب کند. همه می‌خواهند به او بگویند که نیازمند کمک و یا حضور آقا بالا سر است، مثلا ایرج اصرار دارد او نزد خانواده‌اش به شمال برود.

اما شیده، زنی اهل جنگیدن و اثبات کردن خودش است. او زنی‌ست که اوایل انقلاب فعالیت سیاسی می‌کرده و در پی تغییر و تعالی بوده. او زنی‌ست که در زمان جنگ، هر روز هم‌چنان و به رسم عادتش ورزش می‌کند تا شیک و روی فرم باشد. او زنی‌ست که عقب نمی‌نشیند و تسلیم نمی‌شود و زمانی‌که همه‌ی اهل ساختمان از آن‌جا رفته‌اند، او هم‌چنان برای اثبات خودش به درسا و حتی شاید برای باور کردن اراده‌ی خودش، در خانه می‌ماند تا کیمیا، عروسک فرزندش را پیدا کند و این نیروهای فرازمینی که می‌خواهند درسا را از او بدزدند، شکست دهد.

بازسازی ایران در اوایل انقلاب و خانه‌‌های آن زمان ِ کشور، خیلی خوب انجام شده و بیینده حس نمی‌کند که فیلم خارج از ایران ساخته شده است.

زیر سایه
زیر سایه

پنجره‌ی نوارچسب خورده، حس ناامنی را انتقال می‌دهد. این ضرب‌در روی شیشه، درست مثل یک تابلوی ورود ممنوع است؛ ولی تضمین کننده‌ نیست که کسی از آن وارد نشود. در مقابل این شیشه‌های شکسته و ترک خورده، سقف خانه است. جایی که جن‌ها از آن هم به خانه شیده، رفت‌و‌آمد می‌کنند. ترک سقف، یک نماد است. فقط شکستگی بر اثر ضربه نیست. این ضربه که به خانه شیده خورده، می‌تواند ضربه‌ای باشد که به هر خانه‌ای در ایران خورده است. می‌تواند نماد یک تحول عظیم باشد که وطن را در هم شکسته است، می‌تواند نماد بمب و جنگ باشد که هم‌وطنان ما بی‌دلیل متحمل آن شده‌اند و می‌تواند نماد همان وحشت از نابه‌سامانی و ویرانی باشد. شیده، سعی می‌کند به هر نحوی شده کمی ترک را بهبود ببخشد تا مانع آمد و شد اجنه به خانه‌اش شود و چیزی جز همان چسب که به پنجره‌ها زده نمی‌یابد و روی ترک‌ها می‌چسباند. کاری عبث که حتی کمی از دلهره‌ی خودش را هم کم نمی‌کند. این ترک‌ها که همان نمادهایی که بر شمرده شد هستند، به این راحتی‌ها بهبود نمی‌یابند.

خانم رشیدی، بازی بسیار خوبی را از خود به نمایش گذاشته‌اند. ایشان هم مانند فیلم‌ساز جوان و نیک‌آتیه فیلم ِ زیر سایه آقای انوری، در زمان بمب‌باران‌ها در ایران بوده‌اند و شاید یکی از دلایل موفقیت فیلم، همین حس‌ها و تجربیات تلخ و مشترکی‌ست که عوامل فیلم، در برحه‌ای با هم داشته‌اند.

اگر از لهجه‌ی شیرین آوین نازنین و زیبا ـ که البته لهجه داشتنش فقط برای مخاطب ایرانی محسوس است ـ بگذریم، او نیز توانسته خیلی خوب بازی کند. دختری معصوم که رفته رفته در تب می‌سوزد و دل بیننده را هم می‌سوزاند.

بهره‌گیری از شب، سایه، زوایای خانه و راه پله که شیده در آن به خاطر بمب و سپس جن ِ مونث سرگردان می‌شود، خراب شدن سقف خانه، بازی‌های خوب و زیرپوستی، همه و همه ویژگی‌های خاص سینمای اکسپرسیونیسم را حفظ کرده و یک فیلم ترسناک چند لایه را عرضه داشته. ترس و وحشتی که فقط به خاطر وجو جنیان نیست.

جن مونث، چادر بر سر دارد، با این حال نه تنها خنده‌دار نیست، بلکه بسیار هم وحشتناک از آب درآمده. زنی بدجنس که قصد کرده به هر نحوی شده درسا را بدزدد. درست آخر فیلم، برایم فیلم ماما (۱) ساخته‌ی  آندرس موچیتی را تداعی کرد. فیلمی که در آن یکی از بچه‌ها از دست هیولا نجات یافت و دیگری با او رفت. در فیلم زیر سایه هم درسا، حداقل در آن لحظه، نجات می‌یابد؛ ولی آیا ممکن است اجنه هم‌چنان به دنبال او و شیده باشند؟ پایانی باز که به نظر من،‌ با وجود کله‌ی کیمیا در جان‌پناه و کتاب پزشکی شیده در بالای ساختمان، این امر اصلا بعید نیست.

پی‌نوشت:

۱) این فیلم براساس یک فیلم کوتاه آرژانتینی اثر آندرس موچیتی ساخته شده است.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

4 نظرات

  1. به نظر من “زیر سایه” سوتی های عجیب غریبی داره، یعنی شاید برای تماشاگر غیرایرانی جذاب و قابل قبول باشه، اما برای بیننده ایرانی پر از گاف های ناجور است که با منطق زندگی روزمره ایرانی (دهه شصت یا نود هم فرقی نمیکنه) اساساً جور در نمیاد.
    البته در ژانر وحشت فیلم موفق بوده اما تصور میکنم اگر سیاه نمایی های اغراق آمیز سیاسی در فیلم گنجانده نمیشد، بی تردید امکان نداشت شانسی برای مطرح شدن داشته باشه.

    • با سلام
      با شما مخالفم. فیلم زیر سایه فیلم خوبی هست و برای اولین کار سینمایی بلند یک فیلم‌ساز جوان، موفقیتِ بزرگی به‌شمار می‌آید. «سیاه نمایی های اغراق آمیز سیاسی» را متوجه نمی‌شوم، چرا فکر می‌کنیم همه‌ی جهان حول ایران و ایرانی می‌چرخد؟ این تفکر از کجا می‌آید که تمام عالم دشمن ما هستند و همه چیز را درباره‌ی کشور ما می‌دانند؟ ما چقدر از تایوان، هند، آمریکا، اتریش، برزیل و سایر کشورها تا زمانی که در آن‌ها زندگی نکرده باشیم، اطلاع داریم؟ بقیه‌ی جهان هم همان‌قدر از ما می‌دانند که ما از آن‌ها. به فیلم نگاه کنید، اولین بودنش را در نظر بگیرید و منصفانه قضاوتش کنید، نه با کلیشه‌های همیشگی و جبهه‌گیری‌های متداول

  2. به نظر من جزو معدود فیلم‌های قابل اعتنا در ژانر وحشت بود که برخلاف اکثرا فیلم‌های در این سبک که خالی از مفهوم و بسیار سطحی هستند، مملو از معانی عمیق و لایه‌های قابل توجه هنری بود. من فیلمی را نمی‌توانم نام ببرم که تجربه‌ی یک زن ایرانی در دهه‌ی شصت را توانسته باشد به این زیبایی به تصویر بکشد. حتی اگر با این روایت او و پیامی که قصد انتقالش را داشته مخالف باشیم باز هم زیر سایه فیلم قابل اعتنایی است.

  3. با سلام
    به جرأت میشه گفت که این فیلم در ژانر وحشت واقعا قابل قبول است مخصوصا برای ما ایرانیها که از کودکی با این داستانها بزرگ شده ایم ، البته نه اینکه برای غیر ایرانی جذابیت نداشته باشد.
    درضمن این فیلم به سادگی و با هزینه خیلی کمتر در مقابل فیلمهای پر هزینه ژانر وحشت که در دنیا ساخته میشوند و با تبلیغات بسیار زیاد اکران میشوند قابل مقایسه میباشد.
    به عنوان فیلم اول یک کارگردان بیشتر از قابل قبول میباشد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *