«آینهی درون و برون»
در آينه به خود نگاه میكنيم. از چشم خودمان، يك روز عالى، يك روز معمولى و يك روز ديگر وحشتناك به نظر میرسيم. اگر دلمان بخواهد و سر دماغ باشيم و در کل میسر بشود، آينه كمكمان میكند درصدد رفع اشكال يا اشكالات ظاهرى برآييم. نتيجه هر چه شود، باز هم اين آينه است كه بازگویاش میكند.
خانواده، دوستان، اطرافيان و گاهى حتى عابرى كه نمىشناسيمش، آينه درون و برون ما هستند. البته صداقت و يكرنگى اين افراد موضوعى بس حساس و قابل بحث است و در اين زمانه میشود گفت انسان بیغرض و مرض كيمياست؛ اما بيآييد فرض را بر پاكى و دلسوزى جمعى از افراد دور و برمان بگذاريم. (حداقل هر كدام از ما يكى دو نفر از اين شير پاك خوردگان را در اطرافمان داريم و لابد الآن در دل میفرماييد: “بله، آدمى به اميد زنده است!“)
اگر نقد میشويم، بدون قضاوت اوليه گوش دهيم و بعد هم رویآش فكر كنيم. بالاخره و در نهايت انتخاب قبولِ كل يا جز و يا حتا نفى كلى نقد با ماست و شنیدن ضرر ندارد. تا اينجاى كار همه چيز خوب و زيباست؛ اما به نظرم از همين قسمت به بعد، سختى حقيقى آغاز میشود.
فرد نقد شده، شايد انتظار نقد شدن، آن هم به شكلى كه منتقد مطرح كرده را نداشته باشد و منتقد دلسوز هم چون نيتش خير است، احتمالن میخواد عزيز مورد نقد واقع شده، تمام و كمال و دربست سخنانش را بپذيرد و حالا فرض بفرماييد به هر علتى، اين مهم از جانب دو طرف صورت نگيرد. چه میشود؟!
پس لطفن بعد از هر ابراز نظر مخالفى یا شنیدن نقدی، صحبتهای بیادبانه و فحاشى نكنيم، دشمن هم نشويم، چشممان را روى دوستىها و خصايل خوب هم نبنديم، پشت سر يكديگر سخن نگوييم، درصدد تلافى برنيآييم و نيتِ خير را، شر نكنيم.
پینوشت:
عکس از الکس بیکر (Alex Baker)،
برای مشاهدهی عکسهای بیشتر از او اینجا کلیک کنید.
آینه چون عیب تو بنمود راست…خود شکن آینه شکستن خطاست
;